mdi-map-marker صفحه اصلی mdi-chevron-double-left اخبار mdi-chevron-double-left هدف قیام امام حسین علیه السلام «اُرِیدُ ان آمُرَ بِالْمَعرُوفِ ... بازگشت
در سی‌وسومین جلسه حکمت سیاسی اسلام در قرآن، عنوان شد؛

هدف قیام امام حسین علیه السلام «اُرِیدُ ان آمُرَ بِالْمَعرُوفِ و انهی عَنِ الْمُنکَرِ» است + فایل جزوه دوم امر به معروف و نهی از منکر

یکی از تمایزات اندیشه سیاسی اسلام و بلکه یکی از امتیازات آن، موضوع امر به معروف و نهی از منکر است. / هدف قیام امام حسین علیه السلام «اُرِيدُ أن آمُرَ بِالْمَعرُوفِ و أنهي عَنِ الْمُنكَرِ» است / امر به معروف و نهی از منکر یک موضوع در کنار سایر موضوعات نیست بلکه تجمیع همه خوبی‌‌هاست و نهی و بازداشتن از همه بدی‌هاست.
مدت زمان تقریبی مطالعه:6 دقیقه و 20 ثانیه
mdi-calendar05 مرداد 1402 - 20:05
mdi-comment 0

🔹دکتر سعید جلیلی نماینده رهبر انقلاب در شورای عالی امنیت ملی، روز سه‌شنبه ۳ مرداد در سی و سومین جلسه از سلسله جلسات حکمت سیاسی اسلام در قرآن به ارائه موضوع «امر به معروف و نهی از منکر» پرداخت.

 

در اندیشه اسلام یکی از موضوعاتی که متفاوت با سایر اندیشه‌هاست و اندیشه‌های دیگر به آن نپرداخته‌اند، مفهوم امر به معروف و نهی از منکر است.

هدف از تشکیل دولت و کار ویژه حکومت ها چیست؟

یکی از بحث‌ها در نظام‌های سیاسی و اندیشه‌های سیاسی، بحث کارویژه‌های دولت و یک نظام حکومتی است. یکی از کارویژه‌ها که همه اندیشه‌های سیاسی و دولت‌ها آن را قبول دارند، دفاع از یک قلمرو است. یکی دیگر از کارویژه‌هایی که برای دولت‌ها تعریف شده، دفاع از حقوق انسان‌ها، حرمت انسان‌ها و صیانت از آنهاست.

متقابلاً برای جامعه هم یک حقوقی تعریف می‌شود که چگونه از این حقوق و از این ملاحظاتی که باید درباره انسان‌ها و آحاد یک جامعه رعایت شود، دفاع کنند. برخی از مباحثی که در غرب تحت عنوان جامعه مدنی مطرح می‌شود بر این اساس است که ساز و کاری را پیدا کنند که از انسان و آحاد جامعه و حقوقی که دارند، دفاع شود.

در اندیشه اسلام علاوه بر آن مباحثی که وجود دارد، وظایفی که دولت‌ها دارند، وظایفی که در جامعه شکل می‌گیرد و نهادهای اجتماعی و مدنی بر این وظیفه قیام می‌کنند، یک مسئله و ملاحظه‌ای وجود دارد که می‌گوید اگر ما که صحبت می‌کنیم از حقوق انسان‌ها، از کرامت انسان‌ها، از اینکه انسان باید حرمت داشته باشد و حقوقش رعایت شود، این حقوق فقط مالکیت خصوصی نیست.

در اندیشه غرب، در اندیشه جان لاک شاید مهم‌ترین وظیفه‌ای که برای دولت بیان می‌‌کند، دفاع از مالکیت خصوصی است و می گوید دولت‌ها بر این اساس شکل می‌گیرد که بتوانند از مالکیت خصوصی موجود در جامعه دفاع کنند و اگر انسان‌ها مالکیتی دارند، کسی متعرض به آن نشود. بعد می‌گوید به همین خاطر است که برخی از انسان‌ها حقوقشان را به دولت می‌دهند چون در ازایش بیاید و از مالکیت خصوصی آن‌ها دفاع کنند.

اگر صحبت می‌شود از حرمت و کرامت و برخی ملاحظات درباره حقوق انسان، یک امتیاز اندیشه اسلام نسبت به سایر اندیشه‌ها این است که یک مقوله‌‌ای را تعریف می‌کند که طبق آن، تک تک آحاد انسان‌ها و آحاد یک جامعه برایشان یک مسئولیت و یک کارویژه مطرح می‌شود. آن کار ویژه چیست؟ این است که اگر انسان حرمت و حقوق و کرامت دارد، اگر می‌گوییم انسان و جامعه می‌خواهد به سمت یک حرکت متعالی سیر کند، تک تک آحاد جامعه وظیفه دارند در این زمینه ایفای نقش کنند.

یکی از امتیازات و تمایزات اندیشه اسلام این است که خیلی از کارویژه‌هایی که برای دولت برشمرده می‌شود؛ کارویژه مشترک است و فقط وظیفه دولت نیست. 

کارویژه مشترک است یعنی چه؟ یعنی مثلاً در مورد همین دفاع که یک کارویژه مورد اجماع است که همه می‌گویند دولت‌ها وظیفه‌شان دفاع از یک قلمرو است، دیگر این دفاع از قلمرو فقط وظیفه دولت نیست بلکه تک تک آحاد این جامعه هم در این زمینه وظیفه دارند. ما همین را در دفاع مقدس به خوبی مشاهده کردیم و اکتفا نکردیم که این وظیفه دولت و نیروهای مسلح است؛ بلکه در کنار آن آحاد جامعه هم در این زمینه برای خود نقش تعریف کردند و مسئولیت قائل بودند. از آن کسی که می‌رفت در جبهه و در قالب رزمنده ایفای نقش می‌کرد تا یک پدر و مادر سالخورده‌ای که در یک روستا با کارهای پشتیبانی جنگ برای خودشان ماموریت تعریف می‌کردند.

این در مسائل دیگر هم وجود دارد؛ مثلاً در مقوله عدالت که از کارویژه‌های دولت‌هاست و برخی از اندیشه‌ها به آن قائل هستند.

در اندیشه اسلام وقتی می‌گوید «قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ»، یک وظیفه مسئول و مسئولین این است که مامور هستند به برپایی قسط و عدالت. اما فقط این نیست؛ خداوند این را برای تک تک مردم هم قائل شده است، «لِيَقومَ النّاسُ بِالقِسطِ». اگر می‌خواهید عدالتی در جامعه شکل بگیرد، در کنار آن کارویژه و وظیفه‌ای که مسئولین انجام می‌دهند، تک تک آحاد جامعه هم وظیفه دارند قیام به قسط کنند.

یک زمانی مطرح می‌شود دولت به معنای قوای سه‌گانه باید حرمت من را به عنوان شهروند حفظ کند که این درست هم هست؛ یک زمان هست که بیان می‌شود که با قوانینی که می‌گذارد و ساز و کارهایی که می‌اندیشد، باید حق و حریم شهروندان را حفظ کند؛ اما یک زمانی هست که می‌گوید این حق را نه تنها او دارد، بلکه تک تک آحاد جامعه هم در حد وسع‌شان نسبت به این موضوع وظیفه دارند، آن هم در یک حد خیلی بالاست نه حداقل.

یعنی اگر به یک فردی تهمتی زده شده، دروغی گفته شده، باید یک دستگاه‌هایی باشند که او بتواند مراجعه کند و نسبت به آن ظلمی که نسبت به او شده و تعرضی که به او شده، طرح دعوا کند و دولت وظیفه دارد که این موضوع را پیاده کند.

شکل دیگر این که سازوکارها و نهادهایی شکل بگیرند که از حقوق افراد دفاع کنند.

در اینجا یکی از امتیازات و تمایزات اندیشه اسلامی این است که می گوید اگر انسانی حقوقی دارد، تک تک آحاد جامعه چه او را بشناسند، چه نشناسند، همه وظیفه دارند از حقوق او دفاع کنند. 

خیلی از چیزهایی که در تعارض با حرمت انسان و حقوق انسان است، مثلاً بد گفتن از کسی، نسبت غلط دادن به کسی، حرف نادرست زدن و خلاف واقع گفتن، اینها همان چیزهایی است که در این اندیشه به عنوان گناهان بزرگ شمرده می‌شود و تک تک آحاد جامعه در اینجا وظیفه دارند که نهی کنند و نگذارند همچین چیزی شکل بگیرد.

حال این را مقایسه کنید با سایر نظام‌هایی که در دنیا وجود دارد، در اینجا مناسبات و نظامی است که می‌گوید هریک از شهروندان حقوقی و حرمت و حریمی که دارند، بقیه باید مراقبت کنند و اجازه ندهند کسی به آن تعرض داشته باشد.

پس در این اندیشه و مناسباتی که شکل می دهد، یکی از بحث‌های بسیار مهم وارد کردن مؤلفه و موضوعی است که یک ارتقا و تمایز جدی می‌دهد و این بسیار اهمیت دارد و می‌توان این را به رخ کشید نه اینکه از آن خجالت کشید!

این یک چیزی است که می‌توان با آن محاجه کرد!

حال اگر چنین مناسباتی وارد یک جامعه شد، آیا فقط حرمت حفظ می‌شود یا نتایج خیلی فراتر از این است؟ اگر چنین مناسباتی آمد درون جامعه و هرکسی وظیفه داشت در آنچه که راست و درست و حقیقت است ایفای نقش کند و امر کند و آنچه که خلاف است نهی کند؛ آن وقت می‌بینم این جامعه چه می‌شود! این یک جامعه‌ی بانشاط فعال پویای روبه کمال می شود یا یک جامعه ی مرده؟ 

درباره قیام امام حسین علیه‌السلام خیلی صحبت شده است که برای چه بود؟ اما موضوعی که همه اتفاق نظر دارند و نسبت به آن اذعان دارند این است که هدف قیام امام حسین علیه السلام «اُرِيدُ أن آمُرَ بِالْمَعرُوفِ و أنهي عَنِ الْمُنكَرِ» است، امام می‌گویید من برای همین قیام کردم، حرکت من بر این مبنا بود.

حالا این موضوع یکی از تمایزات اندیشه اسلام است درست، اما چرا برجسته می شود  و امام حسین علیه‌السلام هم خودش و هم فرزندانش این‌طور می‌آیند و ایفای نقش می‌کنند؟ ما در اندیشه دینی نماز و جهاد و... داریم و در کنارش امر به معروف و نهی از منکر هم داریم، ویژگی این امر به معروف و نهی از منکر چیست که آنقدر برجسته می شود؟ اهمیتش در چیست؟ چرا می گوییم این عنصر امتیاز اندیشه اسلام است؟

چون امر به معروف و نهی از منکر یک موضوع در کنار سایر موضوعات نیست بلکه تجمیع همه خوبی‌‌هاست و نهی و بازداشتن از همه بدی‌هاست.

امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌فرمایند: «وَ مَا أَعْمَالُ الْبِرِّ كُلُّهَا وَ الْجِهَادُ فِي سَبِيلِ اللهِ عِنْدَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيِ عَنْ الْمُنْكَرِ إِلَّا كَنَفْثَةٍ فِي بَحْرٍ لُجِّيٍّ»

تمام اعمال نيک، حتي جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهي از منکر، همانند آب دهان است در برابر دريا.

پایان
پیوست‌ها
فایل‌های مرتبط را دانلود کنید
mdi-download فایل جزوه دوم امر به معروف و نهی از منکر
mdi-bookmarkدسته‌بندی: اخبار گفتمان جلسه‌ها
mdi-tag-multipleبرچسب‌ها: امر به معروف و نهی از منکر حکمت سیاسی اسلام اندیشهٔ دینی اندیشهٔ سیاسی امام حسین(ع) محرم عاشورا تاسوعا
لینک کوتاهmdi-share-variantاشتراک‌گذاریmdi-printer
از همین رویداد
جلسه سی‌وسوم حکمت سیاسی اسلام در قرآن
امر به معروف و نهی از منکر؛ تمایز و امتیاز حکمت سیاسی اسلامچندرسانه‌ای
جلسه سی‌وسوم حکمت سیاسی اسلام در قرآنتصاویر
مطالب مشابه
سایر مطالب مرتبط را بخوانید
گفت‌وگو
دیدگاه خود را بیان کنید
انصراف ارسال دیدگاه
هنوز دیدگاهی ثبت نشده است.