بهگزارش حیات طیبه، انصراف سعید جلیلی از انتخابات ۱۴۰۰ با واکنش گستردهای مواجه شد. در ادامه نمونههایی از این واکنشها را مرور میکنیم.
نعمت کمیاب
حضرت آیت الله محمدباقر باقریکنی در پیامی نوشتند:
بسمالله الرحمن الرحیم
جناب آقای دکتر سعید جلیلی
پس از سلام و تحیت
خدا را فراوان شاکرم که از دوره دانشجویی در دانشگاه امام صادق علیه السلام تا کنون شما را بر مسیر حق، اعتلای کلمه الله و جانفشانی بیدریغ در راه اسلام و امامین انقلاب و نظام اسلامی دیدم. این استقامت بر مسیر که با اعتقاد راسخ به «صبغة الله و من احسن من الله صبغة» و اخلاق و فضائل کریمه همراه است، از نعمتهای کمیابی است که در سایه انقلاب مولانا و استاذنا الامام الخمینی به ظهور رسیده است.
لازم دیدم اقدام حکیمانه شما در برتری دادن مصلحت نظام و ملت بر رفتار انتخاباتی و سیاسی را تعظیم و تجلیل نمایم که این خود نمایانگر غلبه تقوا و تکلیف مداری و عقلانیت سیاسی در مکتب امام صادق علیه السلام است. مزید توفیقات شما را از خداوند منان مسئلت میکنم.
مهدی باقری کنی
ایثار ۱۴۰۰
استاد اصغر طاهرزاده در سخنان با عنوان «دکتر جلیلی و بزرگترین ایثار در انتخابات سال ۱۴۰۰» دربارهٔ انصراف دکتر جلیلی از انتخابات ۱۴۰۰ گفتند:
آری! فرزندان انقلاب هرگز به خود و نمایشدادن خود فکر نمیکنند. چه کسی از چنین تصمیم بزرگی میتواند غافل باشد؟ خدا میداند این مرد بزرگ هزاربرابرِ آنکه پایش را در جبهه حق مقابل باطل از دست داد، در این صحنه بزرگ مقابل با خود، خود را فدای انقلاب کرد تا معلوم شود فرزندان انقلاب چه کسانیاند و انقلاب، تنها و تنها با چه کسانی ادامه مییابد. دیدید که تنها یک حاج قاسم نداریم، هزاران حاج قاسم سلیمانی توسط مکتب حضرت روح الله«رضواناللهتعالیعلیه» پروریده شدهاند تا هرگاه میدانی برای ظهورشان باشد، خود را در آن میدان فدای حقیقت انقلاب اسلامی بنمایند که تنها آینه حقیقتِ آن دوران است. خوشا به حال سعید جلیلیها و خوشا به حال آنهایی که تصمیم گرفته بودند به او رأی دهند و حال، حاضرند تسلیم آن چیزی شوند که آن مرد بزرگ تسلیم آن شد. کار بزرگ ایشان از بزرگی انتخابات سال ۱۴۰۰ کمتر نبود
استاد اصغر طاهرزاده فراموش نکنیم که جناب آقای دکتر جلیلی خود به خود نهتنها دارای وزنه رأی آوری زیادی بودند که قابل مقایسه با سایر نامزدهایی که منصرف شدند، نیست. عده زیادی از افراد نیز تعلق خاطر زیادی به ایشان داشتند و ایشان خود را وامدارِ آن افراد میدانستند و از همه مهمتر به خوبی معلوم بود که برای ریاست جمهوری برنامههایی اساسی و زنده و فعّال داشتند و با اینهمه حاضر شدند اینچنین عمل کنند در آن حدّ که میتوان گفت کار بزرگ ایشان از بزرگی انتخابات سال ۱۴۰۰ کمتر نبود.
رهبر اجتماعی گام دومی
دکتر روحالله ایزدخواه در یادداشتی با عنوان «آقاسعید، رهبر اجتماعی گام دومی» نوشت:
- مومن متفکر جهادی، رکن رکین انقلاب اسلامی است. هرجا او باشد، آنجا میدان است. مسئولیت ظاهری به دوشش بیفتد یا نیفتد، چیزی از حرکتش در مسیر عقیده و جهاد کسر نمیشود.
- سعید جلیلی را باید امروز، در قامت یک «رهبر اجتماعی» تمام عیار در ابتدای گام دوم انقلاب، باور کرد. سندش، دست کم هشت سال، مجاهده مستمر و مردمی برای بازگرداندن ریل حاکمیت، به انقلاب و مردم بوده است. جلیلی را در این انتخابات، بسی پخته تر، قوی تر، عمیق تر، سردارتر، مردمی تر، متفکرتر، و مبتکرتر از دو دهه گذشته یافتیم.
- جریان نورستهٔ آرمانخواه مردم گرای عدالت یاور فعال فرهنگی و اجتماعی، با حضور و کنش منحصربفرد جلیلی در این انتخابات، جان تازه ای یافت و هویت جمعی اش متجسم تر شد. این یعنی آغازی برای یک «جهاد و جهش» فراگیر در سطح کشور. اگر تمام زحمات این سالهای جلیلی و همراهانش، هیچ دستاوردی هم جز این نداشته باشد، جلیلی برنده ی بلامنازع قبل از روز انتخابات است.
- فارغ از خود نامزدها، طیفی از کنشگری هایی که در این ایام انتخابات رخ داد، درون مایه هایی داشت که آرمانخواهان را تا مرز نگرانی برای مرزهای جمهوریت، پیش برده است. بعد از فروکش انتخابات، باید فصل مبسوطی برای تجزیه و تحلیل و آسیب شناسی این کنشها انجام شود. این یعنی، اتاق های فکر تشکلهای سیاسی و اجتماعی آرمانخواه باید بیش از پیش فعال شده و کار نماید.
- گام دوم انقلاب، بدون زحمت شبانه روزی مجاهدانه و تلاش جمعی مومنانه، شکل نمیگیرد. گام دوم با دوپینگ های سیاسی و رفتارهای محافظه کارانه، میسور نمیشود. گام دوم، نیاز به خط شکنانی بلندنظر و پرهمت و گشاده دل و تشکیلاتی دارد. مجاهدت های این انتخابات، باید ٱتش تهیه ای شود برای مجاهدان گام دومی.
- سعید جلیلی هرچند یک پا ندارد؛ اما پایی محکم و پرصلابت دارد برای راهبری جریان گام دوم و پیشرانی «جهاد عدالت و پیشرفت». گویی جلیلی در ١۴٠٠ دوباره متولد شده است. ما جلیلی را یک بار دیگر کشف کرده ایم و دیگر رهایش نخواهیم کرد.
- فاستقم کما امرت و من تاب معک. بسم الله الرحمن الرحیم
فیروزهٔ اصیل
محمدصالح سلطانی در یادداشتی با عنوان «در ستایش فیروزهٔ اصیل» نوشت:
«سیاستمدارِ دوستداشتنی مثل فیروزهٔ بیرگهٔ نیشابور است؛ سختیاب اما دلپذیر. سیاست، چنگ به صورت اهالیاش میاندازد و صورتشان را زشت میکند. تاب آوردن در میدان سیاست کار هرکسی نیست. پاکیزه ماندن در دنیایی که نجاست درودیوارش را کثیف کرده، سخت است. هنر بزرگتر اما نه فقط پاکیزهماندن، که پاکیزهکردنِ خانهٔ سیاست است.
سعید جلیلی را مثل خیلیها که سال۹۲ دوست نداشتند او رئیسجمهور باشد، به افراط میشناختم. به تندروی و مصلحتناسنجی و ناتوانی در ادارهٔ کشور. برای همین، شکستش در آن انتخابات ناراحتم نکرد. گذر زمان اما گردوخاک را از چهرهٔ جلیلی زدود. سالهای دولت بنفش میگذشتند و تصویرِ این مرد جلا میگرفت. او سیاستمداری شکستخورده بود که نه گوشهٔ گود میایستاد و نه برای شکست رقیبش دعا میکرد. مصون از اشتباه نبود اما مسیر درستی را میپیمود. مسیری برای شناختِ دقیقِ مشکلات کشور، فهم ظرفیتهای بهبود اوضاع و شنیدنِ صدای مردم. مسیری پر سنگلاخ که کمترکسی حاضر است آن را طی کند، آن هم هشتسالِ تمام.
گذر زمان، تصویر این مرد را شکوه میداد. #سعید_جلیلی با آن اصالتِ آرمانشهری، با آن آرامشِ برخاسته از یک باورِ عمیق، با آن نجابتِ بدون مرز انگار افقهای جدیدی را میدید. جلیلی همان آدمِ ۹۲ بود، همانقدر آرمانگرا و اصیل؛ اما پختهتر، عمیقتر و مطلوبتر. سیاستمداری که روی پای خودش میایستد، اهل نمایش نیست و #تقوا پیشه میکند، حتما آدم محترمی است.
حالا که از صحنهٔ #انتخابات۱۴۰۰ کنار رفته و زمانشناسی و مصلحتفهمیاش را به رخ کشیده راحتتر میشود این چیزها را نوشت. من هزار انتقاد به #جلیلی و اطرافیانش دارم و یک «طرفدار» برای او محسوب نمیشوم. اما نمیتوانم از کنار صحنههای شیرینی که در کوران رقابتهای انتخاباتی خلق کرد ساده بگذرم. این مرد، قصههای تازهای در گوش صحنهٔ سیاست ایران گفت و البته قصهٔ ما با او به سر نرسیده. شما را نمیدانم، اما من هنوز دوست دارم قصههای او را بشنوم. کتابِ جلیلی تازه به قسمتهای شیرینش رسیده؛ مرد شریفی که آمدنش به عرصهٔ انتخابات منشاء خیر بود و انصرافش هم منشاء خیر است، انشاءالله.
سیاستمدارانِ زیادی مردم را با حرفها و وعدههایشان میخندانند اما کماند سیاستمدارانی که سلوکشان، شوقانگیز باشد. آقای سعید جلیلی! ممنون که بودید و صداهای تازهای را به گوشِ ما نسلِ خمینیندیده رساندید. ممنون که با آنهمه انرژی مثبت، حالِ قلبهای ما را خوب کردید. تا وقتی بر این طریق باشید، دوستتان خواهم داشت. »
یک شب خاص در تاریخ انقلاب
سعید شعرباف تبریزی با انتشار یک ویدئو در یادداشتی با عنوان «امشب یکی از شبهای تلخ تاریخ عمر سیاسی انقلاب است» نوشت:
«تلخی امشب و حال دگرگون ما، بدین جهت نیست که سعید آقا از ادامه مسیر انتخابات انصراف دادند که از قضا با هر منطق و استدلالی این کار در این شرایط معقول بود و حتما باید رخ میداد.
این تلخ کامی، بخاطر حضور احتمالی حاج آقای رئیسی در قامت ریاست جمهوری آینده ایران نیز نیست چرا که بر مبنای شناختی که در سالهای حضور ایشان در مشهد، از توانمندیها و هوش بالای ایشان کسب کردهام، اطمینان دارم دولت آینده با تمام سختیهایی که پیش رو دارد، در زمره موفقترین دولتهای پس از انقلاب خواهد بود.
تلخی کار آنجاست که این حد از انقلابی گری عمیق هنوز امکان فهم و تکثیر و پذیرش در میان عموم مردم و قاطبه خواص پیدا نکرده است. مهم نیست که سعید آقا و یارانش سخت سخن میگویند و حرفهایشان برای مردم ثقیل هستند یا ذائقه عمومی مردم و خواص جامعه، حرفهای مبنایی و دقائق را پس میزند و بر مبنای مشهورات و کلیات تصمیم میگیرد. مهم این است که اصلح، مهجور میماند و این مهجوریت، آرام آرام ذائقه جامعه را تقلیل و تغییر میدهد.
بگذریم.
با شناختی که در این بیست و چهار سال از سعید آقا پیدا کردهام اطمینان دارم که امشب، هیچ کس خوشحالتر و سبکبالتر از خود او نیست. حرفهایش را زده، منطق حکمرانیاش را به صورت دقیق تبیین کرده، تراز ریاست جمهوری ایران را باز تعریف کرده و مسئولیت سنگین یک وظیفه طاقت فرسای حداقل چهار ساله، بدون اینکه از کار جا خالی کرده باشد، از دوشش برداشته شده است. امشب سجاده نماز شبش پر رونقتر از شبهای گذشته برقرار است و از فردا هم تمام تلاشش را خواهد کرد که همه داشتههایش را در خدمت رییس جمهور منتخب بگذارد و دوباره کار و کار و کار…
درست به همین دلیل است که #سعید_جلیلی برای ما به یک مکتب فکری و یک سنگ محک برای سنجش عیار انقلابی گری و عدالت خواهی بدل شده است. مکتبی که با افتخار میتوانیم سر دست بگیریم و از نحوه سلوکش در پیچیدهترین و کثیفترین دامهای عرصه سیاست، یک ایرانی مسلمان تراز تمدن اسلامی را به عیان مشاهده کنیم.
بسم الله الرحمن الرحیم»
رأینهآوری که مسئلۀ همۀ انتخاباتهاست
علی میرسعیدی با انتشار ویدئویی از حاشیۀ حضور جلیلی در جمع جوانان اصفهانی در سحرگاه 26خرداد1400، در یادداشتی با عنوان «این پست موقت نیست» نوشت:
اینقدری که از امام فهمیدم، بهم میگه که آدم ها باید بتونن همراه بشن و همراه کنن
شاید اگه روزی من قرار باشه رسانه انقلاب اسلامی را تعریف کنم:
میگم هر چیزی (فرم و ...)که بتونه همراه کنه و همراه بشه
امسال انتخابات برای من تجربه تازه و بی نظیری بود. تو ما را نه با رسانه و شعار و ... که با #خودت همراه کردی و ما هم تلاش کردیم برای همراه کردن رفقا و دوستان و مردم با تو
شنیدید به دکتر جلیلی میگن اصلح رای نه آور(با خنده و تمسخر بخوانید)؟!
برای من:
تو تنها رای نه آوری هستی که در انتخابات ها مسئلهای
تو صریح ترین و صادق ترین رای نه آوری هستی که بیشترین تلاش را میکنی
تو همون معلم اجتماعی مناظره سومی هستی که ۷ دقیقه را صرف عمیق تر کردن افق نگاه مردم کردی
و تو تنها رای نه آوری هستی که هیچ مدیومی از رسانه نتونست تو رو در خودش هضم کنه حتی ساختار مناظره های ریاست جمهوری
پ.ن:دیشب همبهتون گفتم ممنون که برای نسل من خاطره به جا گذاشتید چون فقط آدم هایی که میتونن همراه بشن خاطره سازی میکنن
انتخاباتی که دانشگاه انسانشناسی شد
یاسین کلیدری در یادداشتی نوشت:
«بسم الله الرحمن الرحیم
انصراف داد تا برای من اثبات شود «اصلح» را درست تشخیص دادهام!
حالا که سَعید انصراف داد ، امروز میتوانم با سری بالا پس از چندین سال شناخت او، آنچه در مغز و قلبم هست را بازگو کنم که همین بازگو کردن پس از چندسال یعنی روایتی دور از تعصب و هیجان و با شناخت واقعی!
سَعیدجلیلی ، به عنوان تنها شخصیتی که در این نظام پس از رهبری به او باور دارم ، برای من از قاسم سلیمانی محبوبتر است! حتی بالاتر! بگذریم...
برای من از هر آیتاللهی ، مجتهدتر است،بدون تورق اوراق کتب فقهی!
برای من از هر سیاستمداری صادقتر است!
و برای من از هر بصیری، بصیرتر است ، بدون سروصدای رسانهای!
و مدیر و مدبر و جریان شناس و جامع الشرایط!
تا همین الان هم کم کار نکرد! او ملاکهای یک رئیس جمهور را ارتقا داد و فرهنگ تب و تاب ریاست جمهوری را اعتلا بخشید! مجالی باشد خواهم نوشت او با آگاهی مردم چه کرد!
آنچه بدان فکر میکنم این است که چطور میشود چشم روی تلاشها و برنامهها و انتظارها و آرا و شناختها و همه آنچه او را وادار میکند به ماندن ، بست؟
اصلا میشود؟
بله میشود! ما نمیتوانیم! شما نمیتوانید! برای آن که وجود مادی و روحانیش وقف نظام است میشود! در محاسبات من و تو نمیگنجد!
برادران!
خواهران!
ریاست جمهوری که هر چهار سال یکبار است و فرصت اندکی برای شناخت!
توصیه میکنم پس از این در زندگی سعیدجلیلی تفقه کنید و او را رها نکنید! او حقیقتا چراغ است و انصراف او از انتخابات به من فهماند که در شناخت «اصلح» اشتباهی نکردهام! او کنار رفت تا با داشتن حجت شرعی به «صالح» بزرگی که اکنون «اصلحِ من» میشود ، رأی بدهم!
برای من لذت بخش ترین عمل به تکلیف در این انتخابات رقم خورد!»