ششمین قسمت از سلسله گفتگوهای «راه و چاره» به موضوع فضای مجازی اختصاص پیدا کرده است. این موضوع ابعاد مختلف فنی، اقتصادی و فرهنگی دارد و در این برنامه با حضور دکتر سید حامد خسروانی، دبیر کارگروه فضای مجازی دولت سایه به ابعاد مختلف آن میپردازیم.
فضای مجازی موضوع گستردهای است. بارها شنیدهایم برخی کشورها از طریق فضای مجازی درآمدهای بالایی دارند و بخشی از بودجهشان را از آن تأمین میکنند. شاید به ذهن مخاطب ما خیلی آشنا نباشد که فضای مجازی صرفاً پیامرسانها و شبکههای اجتماعی است یا ابعاد مختلفی دارد. ابتدا تعریفی از فضای مجازی ارائه دهید که اصلاً منظور از فضای مجازی چیست؟
بسم الله الرحمن الرحیم. حدود نیم قرن پیش مارکسیستها مطرح کردند اقتصاد زیربنای تمدنسازی محسوب میشود، اما امروزه غربیها مطرح میکنند زیربنای تمدنسازی فضای سایبر یا فضای مجازی است. فضای مجازی فقط اسمش مجازی است، ولی فضایی کاملاً حقیقی است که همه ما کارکردهای آن را در زندگی روزمرهمان میبینیم و در هوای آن تنفس میکنیم. مسئله این است که تمامی ساختارهای جوامع بشری اعم از اقتصاد، فرهنگ و سیاست را تحت تأثیر قرار داده است و میشود به عنوان بستر جدیدی از تمدنسازی از آن یاد کرد.
در بحث فضای مجازی دو رویکرد وجود دارد. یکی رویکرد «فاوا»ست که نگاهی فنی است و همان بحث فناوری، اطلاعات و ارتباطات را شامل میشود. موضوع شبکهها در این رویکرد دیده میشوند. رویکرد دوم که بر اساس سیستمی اجتماعی ـ تکنیکی مطرح میشود فضای مجازی را به عنوان ساحت دوم زیست اجتماعی میبیند. وقتی چنین نگاهی داشته باشیم یعنی در امتداد زندگی فردی و اجتماعی که هر کداممان داریم است، بحث از نگاه فنی خارج و نگاه اجتماعی تکنیکی مطرح میشود.
درباره این رویکردها توضیح بدهید.
رویکردهایی هستند که باید به کلیت فضای مجازی داشته باشیم. نکته این است که در روزگار کنونی این جابهجایی پارادایم را داشته باشیم که رویکرد فاوا را کنار بگذاریم و رویکرد دوم را که فضای مجازی در امتداد زندگی فردی و اجتماعی و ساحت دوم زندگیمان هست در نظر بگیریم. به همین منظور میشود گفتمانی را در این حوزه مطرح کرد که فضای مجازی به مثابه حیات طیبه است که بتوانیم با استفاده از آن سعادت و سلامت انسانی را تضمین کنیم. این مورد میتواند رویکردی باشد که در حوزه فضای مجازی داشته باشیم.
قدری مفهوم فضای مجازی را باز کنید. آنچه که گفتید به عنوان تعریف کلی و اولیه خوب بود. یک جنبه آن ارتباطات است که در کنار فاوا قرار میگیرد و جنبه دیگر جنبه فرهنگی اجتماعی فضای مجازی است. اینها لایههایی دارند. مباحثی مثل شبکه ملی اطلاعات و خدمات الکترونیک ذیل فضای مجازی تعریف میشوند.
مدلهای مختلفی هستند که فضای مجازی را لایهبندی میکنند. یکی از متداولترین مدلها که مرکز ملی فضای مجازی آن را مبنا قرار داده این است که چهار لایه اصلی را در نظر میگیرند. در کف لایه زیرساخت، بعد لایه خدمات و سرویسها، سپس لایه محتوا و در نهایت کاربر قرار میگیرند. در کنار لایههای چهارگانه بایستی امنیت اطلاعات و تنظیم مقررات را تأمین کنیم. در واقع regulation چتری حمایتی برای لایههای چهارگانه مزبور است تا بتوانیم از خدمات و جنبههای مختلف فضای مجازی بهرهمند شویم.
در کارگروه فضای مجازی دولت سایه در هر یک از این لایهها اولویتها چیست؟ مثلاً در لایه زیرساخت چه مسائلی بررسی میشوند؟
میشود در هر یک از این لایهها اولویتهایی را در نظر گرفت که برنامهریزیها بر مبنای این اولویتهاست. اگر بخواهم به اولویتها صرفاً با نگاه اولیت اشاره کنم، میشود در هر لایه چند اقدام مهم را که موضوعیت دارند مطرح کرد. در لایه زیرساخت مهمترین موضوع شبکه ملی اطلاعات است.در لایه خدمات دولت هوشمند به عنوان مولد اقتصاد دیجیتال که بتواند سرویسهای متعدد را ارائه کند در نظر میگیریم. در لایه محتوا نهضت تولید محتوا حائز اهمیت است. برای این مورد باید بتوانیم محتوای تراز انقلاب اسلامی را شناسایی کنیم.
جایگاه پیامرسانها کجاست؟ جدا از مباحثی که فضای مجازی میتواند برای ما کسب ثروت کند و باید نگاه فرصتمحور به آن کنیم، نه تهدیدمحور، الان پیامرسانها برای مردم دغدغهای جدی است. مردم با وجود پیامرسانهای خارجی پیامرسانی پرسرعت با افزونهها و دسترسیهای مختلف میخواهند. ضمن اینکه پیامرسانهای داخلی هم هستند. راه و چارهاش چیست که مردم درگیر فیلترینگ و فیلرشکن نشوند و احتیاجات روزمرهشان را از طریق پیامرسانها برطرف کنند.
بایستی ببینیم پیامرسانها در کدام یک از لایههای چهارگانه قرار میگیرند. سپس بر مبنای آن طرحریزی کنیم. پیامرسانها خدماتی هستند که باید مبتنی بر یکسری زیرساختها صورت بگیرند. لذا وقتی صحبت از پیامرسانها میشود زیرساخت و لایه اول که شبکه ملی اطلاعات است حائز اهمیت میشود. راهکارها درباره پیامرسانها را در انتهای عرایضم راجع به شبکه ملی اطلاعات عرض خواهم کرد.
وقتی در باره شبکه ملی اطلاعات صحبت میکنیم باید ببینیم کلاً چه مفهومی دارد. اسم برنامه شما «راه و چاره» است. چاره کلمهای فارسی است که بُعد (objective) یا ذهنی ندارد، بلکه بعد عینی دارد. چارهاندیشی برای یک موضوع پاسخ به شش پرسش است. در مرحله تصمیم چرایی، چگونگی و چیستی و در مرحله اجرا چه کسی، چه وقت و کجاست. ما در مرحله تصمیم هستیم و میخواهیم تصمیم بگیریم آیا شبکه ملی اطلاعات را میخواهیم یا نه. شبکه ملی اطلاعات جزء مطالبات اصلی حضرت آقا بوده است.
در باره چیستی شبکه ملی اطلاعات و اینکه اگر نباشد چه ضررهایی دارد و اگر باشد چه فوایدی دارد توضیح دهید.
در سالهای دورتر در ایران بحث شبکه برقرسانی مطرح شد. اگر شبکه تولید برق را ایجاد نمیکردیم الان بایستی مثل برخی از کشورهای اطرافمان برق را وارد میکردیم، اما امروز به مدد الهی و کار فنی و مهندسی که در کشور صورت گرفته است میتوانیم برق کشور را تأمین کنیم و حتی بخشی از آن را صادر کنیم. این نگرش در اینترنت هم وجود دارد. اینترنت خدماتی وارداتی است. این خدمات خارج از کشور تولید و به کشور وارد میشود. ما پهنای باند را از خارج از کشور وارد میکنیم و برای آن ارز میپردازیم و الان به عنوان مصرفکننده هستیم. مگر اینکه شبکه ملی اطلاعات را پیش ببریم و آن را ارتقا دهیم. البته کارهای شایان ذکری در این حوزه انجام شده است. اینطور نیست که کاری در این حوزه انجام نشده باشد. در سالهای گذشته اقداماتی صورت گرفته است. برخی از خدماتی که همین الان در حال ارائه هستند در بستر شبکه ملی اطلاعات است، اما مهم این است که بتوانیم در آن تغییر ایجاد کنیم.
به چه صورت؟
سعی میکنم با مثال قضیه را روشنتر کنم. فرض کنید میخواهیم بستهای را از اینجا به فردی در قم ارسال کنیم. بهجای اینکه این بسته را به قم بفرستم اول آن را به جزیره قشم میفرستم و بعد از آنجا فردی آن را به قم میفرستد. در اینجا به ما این حس دست میدهد که کارمان غیر عقلانی است. آنچه که در فضای مجازی در خدمات اینترنتی کشور در حال رخ دادن است تقریباً مشابه همین موضوع است. من و شما که اینجا نشستهایم اگر من بخواهم دادهای را برای شما بفرستم، داده را یک دور دور کره زمین میگردانم و بعد به شما میرسد. سرویسهایی که ارائه میشوند؛ فیلمی که از طریق اینترنت میبینیم، میزبانیهایی که تحت سرویسهای وب صورت میگیرند همینطور هستند. باید به این نکته برسیم که هزینهزا بودن این قضیه را کاهش دهیم که این امر با ایجاد بستر شبکه ملی اطلاعات انجام میشود. خودمان این بستر را داشته باشیم و انتقال دادهها و پردازشها را در همین بستر انجام دهیم و به بستر اینترنت بینالملل نفرستیم و به کشور هزینه تحمیل نکنیم، چون از جیب مردم تأمین میشود.
منِ دانشجو، کارمند یا کاسب و... که با انواع پیامرسانها سر و کار دارم مشکلی دارم و بعضی مواقع مشکل سر این است که گروه کلاسی و کاری را در کدام پیامرسان ایجاد کنیم. تعدد پیامرسانهای فارسی به شش مورد میرسد. پیامرسانهای فارسی سروش، بله، ایتا، گپ، آیگپ و روبیکا و.. هستند. بحث در باره پیامرسانهای داخلی زیاد است. چرا دولت متولی این قضیه نمیشود که پیامرسانی ملی با کاربری بسیار خوب و آسان ایجاد کند؟
یکی از راهحلهایی که در بستر شبکه ملی اطلاعات باید صورت بگیرد بحث خدمات است. شبکه ملی اطلاعات باید خدمات پیامرسان ملی، موتور جستجوی ملی و رایانامه ملی ارائه بدهد. مشکل انتخاب بین پیامرسانهای متعدد راهحلهای مختلفی دارد. اغلب این پیامرسانها از لحاظ کیفیت نرمافزاری سطح بسیار بالایی دارند، اما از لحاظ (server) و تجهیزات سختافزاری ممکن است کشش ظرفیت ارائه خدمات به چند ده میلیون کاربر نداشته باشند. برای این منظور اغلب کشورهای دیگر نظیر کره جنوبی و چین که با پیامرسان داخلیشان کار میکنند یک پیامرسان را مرجع قرار دادهاند و همه با آن کار میکنند. یک راهحل تجمیع و ادغام پیامرسانهای داخلی است. این امر نیاز به ساز و کار و تصمیم جامعی دارد که ذینفعان این پیامرسانها که اغلبشان شرکتهای خصوصی محسوب میشوند پای میز بیایند و قبول کنند با روشی ادغام صورت بگیرد. آنها میتوانند (data center)های خاص خودشان را جداگانه داشته باشند و فقط یک واسط نرمافزاری در این میان باشد که از طریق آن به همدیگر سرویسدهی کنند. میتوانند به صورت کنسرسیومی یک اپلیکیشن ارائه دهند. اینکه با چه ساز و کاری صورت بگیرد میتواند با روشهای مختلفی انجام شود، اما نیاز داریم یک پیامرسان کامل و جامعی داشته باشیم که بتوانیم همه خدمات را بهخوبی ارائه دهد، یعنی خدماتی مبتنی بر دولت الکترونیک و امور بانکیمان. ظرفیت آن پیامرسان واحد در حوزههای مختلف بایستی بهگونهای باشد که بتواند در حوزههای گوناگون سرویسدهی و از کاربران پشتیبانی کند.
الان نرمافزار مشابهی داریم، مثل دولت هوشمند، نرمافزار تأمین اجتماعی و نرمافزار بانکهای دولتی. دستی که باید اینها را مدیریت و یکپارچه کند در دولت است یا شورای عالی فضای مجازی یا جاهایی نظیر اینها؟
نبایستی نقشآفرینی دولت را فراموش کنیم. دولت بایستی بتواند شرایط زیربنایی فرآیندهای حوزه کارآفرینی را بسازد. نمیتوانیم بگوییم دولت هیچ نقشی ندارد، اما بخشهای خصوصی هم بایستی با هم مشارکت کنند تا این امر محقق شود.
اجازه بدهید قبل از اینکه به سراغ مباحث اقتصادی فضای مجازی و نگاه اقتصادی به فضای مجازی و اشتغال برویم، سئوالی را مطرح کنم. در هفت سالی که بحث پیامرسانها و شبکههای اجتماعی در کشور داغ شدهاند و پیش از آن بحث دولت الکترونیک بوده است، اینکه امروز به نقطه مطلوب نرسیدهایم از کمکاری است یا نبود راهحل؟
دولت الکترونیک بحث بسیار گستردهای است. فضای مجازی موضوع جدیدی است و دولتها در این زمینه تجربه زیادی نداشتند، اما متأسفانه همواره کمکاری صورت گرفته است، مثلاً در بحث شبکه ملی اطلاعات تا سالها دچار سندروم چند فرد در تاریکی در مقابل فیل بودند و آن مَثل معروف بودهایم. هر کسی تلقی خودش را از شبکه ملی اطلاعات داشته است و همین موجب میشد گزارش دهند این پروژه انجام شده یا 80 درصد کار پیش رفته است، اما الحمدلله با مصوبه اخیر شورای عالی فضای مجازی و حتی مصوبه قبلش که الزامات شبکه ملی اطلاعات و معماری شبکه ملی اطلاعات بوده تقریباً مشخص شده است از شبکه ملی اطلاعات چه میخواهیم، مثلاً اینکه پیامرسانها کجای این داستان هستند، موتور جستجو چیست و هر کسی چه نقشی دارد. دیگر تزاحم آرا در این باره کنار گذاشته میشود و میتوانند نتیجه لازم را بگیرند.
به سراغ بحث اقتصاد دیجیتال و نگاههای اقتصادی به فضای مجازی و مباحث اشتغالآفرینی و ارزآوری آن برویم. وقتی در کشور پیرامون فضای مجازی بحث میشود همیشه بعد امنیتیاش مطرح میشود. زمانی که بحث پیامرسانهای داخلی بود که مردم به سمت آنها بروند، خیلیها میگفتند ممکن است پیامهای ما را چک کنند. قضیه پهنای باند و خرید ارزی پهنای باند جای کار زیادی دارد تا برای مردم جا بیندازیم که داریم از خودمان هزینه اضافی میپردازیم برای اینکه یک راه زاید را برویم.
خروج ارز در پهنای باند بحثی جدی است. اگر آن را در بازه پنج ساله در نظر بگیریم میتواند بالغ بر چندین میلیارد دلار صرفه اقتصادی برای کشور داشته باشد. میتوانیم ذائقه کاربرهایمان را طوری تغییر بدهیم که بهجای استفاده از اینترنت بینالملل برای کارهای روزمره از بستر شبکه ملی اطلاعات استفاده کنند.
و این به معنای حذف اینترنت بینالملل نیست. درسته؟
همینطور است. در کشور یکسری خدمات را نداریم و آنها باید از بستر اینترنت بینالملل و (regulation) و تنظیم مقرراتی که لازم هست و مذاکرات دولت با طرفی که آن سرویسها را ارائه میدهد تأمین شوند، اما خدماتی را که داخل کشور ارائه میشوند در بستر شبکه ملی اطلاعات قرار دهیم. دولت، وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات و نهادهای تصمیمگیری برای اینکه مردممان را به سمت استفاده از شبکه ملی اطلاعات سوق دهند و مردم هم پای کار بیایند بایستی تعرفهها را بهگونهای در نظر بگیرند که کاربر داخلی ترجیح دهد از اینترنت بینالملل استفاده نکند و از شبکه ملی اطلاعات استفاده کند. یعنی منِ کاربر متوجه شوم اگر از بستر داخلی استفاده میکنم هزینههایم بهطور معناداری کاهش مییابد.
البته به شرطی که بعدش دولت خدمات را پولی نکند.
اعداد مختلفی را مطرح میکنند، مثلاً نسبت یک به سه. الان این نسبت یک به دو هست. یعنی قیمت استفاده از ترافیک داخلی نصف قیمت ترافیک بینالملل است، اما با محاسباتی که انجام میدهند این عدد میتواند به یکپنجم یا حتی یکدهم هم تغییر کند. باید بهطور دقیق قیمت تمام شدهاش محاسبه شود و این فضا را به نفع کاربرها تغییر دهیم. بایستی دولت و اپراتورها با هم همکاری کنند تا این مهم صورت بگیرد.
در خصوص صرفه اقتصادی از فضای دیجیتال بایستی ببینیم اقتصاد دیجیتال چیست. اخیراً شورای عالی فضای مصوبهای را گذرانده و در افق 1404 عددی را برای 10 درصد (GDP) در نظر گرفته است. این عدد قابل توجه است. باید این وسط پرانتزی را باز کنیم و نکتهای را مطرح کنیم که تعبیرمان از اقتصاد دیجیتال چیست. این روزها در حال تحمل تحریمهای ظالمانه امریکا و همپیمانانش هستیم. یکی از راهحلها فکر کردن به اقتصاد غیر نفتی است. اقتصاد دیجیتال زمینهساز این موارد خواهد بود. اگرچه باید در نظر داشته باشیم که اقتصاد دیجیتال مثل اقتصاد صنعتی است. بعد از انقلاب صنعتی شرکتها و سازمانها سراغ صنعتی شدن رفتند. دیگر الان کسی نمیگوید اقتصاد صنعتی، چون اقتصاد صنعتی مساوی است با اقتصاد. در دهههای آینده اقتصاد دیجیتال هم مساوی میشود با اقتصاد و فضای دیجیتال کلمه مجزا را نخواهد داشت و یکی از اجزای اقتصاد خواهد بود.
میتوانیم برای اقتصاد دیجیتال سه سطح را در نظر بگیریم. سطح اول آن (core) یا هسته اصلی اقتصاد دیجیتال است. اینها شرکتهایی هستند که خدمات فناوری اطلاعات را ارائه میدهند. مثل اپراتورها و شرکتهایی که نرمافزارها را تولید میکنند. در اغلب کشورها حدود 3 الی 5 درصد تولید ناخالص ملی یا (GDP)شان در این سطح هست. در ایران این میزان 3 درصد است و در این حوزه اختلاف معناداری با میانگین جهانی نداریم.
آیا اپراتور دولتی ماست که این درآمدزایی را دارد؟
این رقم درصدی از (GDP) است که سهم شرکتهای فعال در این حوزه است. اگر در بورس اوراق بهادار عددسنجی کنیم و سرمایهها و گردش مالی شرکتهایی که در حوزه رایانه و فناوری اطلاعات فعالند جمع کنیم به 3 درصد از (GDP) میرسیم.
از سطح دوم تعبیر به اقتصاد پلتفرمی میکنند. در این سطح مدل کسب و کار تغییر یافته است.
مثل اسنپ؟
احسنت! همینطور رقبای آن نظیر تپسی و سایر شرکتهایی که به عنوان تاکسیهای اینترنتی مطرح هستند.
فروشگاههای اینترنتی چطور؟
آنها هم همینطور. مدل کسب و کار با استفاده از فناوری تغییرات چشمگیری پیدا کرده است. مثلاً تاکسیهای اینترنتی دیگر مشابه تاکسیهای قدیم نیستند. به این مدل سطح دو اقتصاد دیجیتال میگویند. در امریکا حدود 7 درصد و در چین حدود 6 درصد شرکتها شرکتهایی هستند که از این بستر استفاده میکنند. در ایران هم عدد کمی نیست و این رقم حدود 4، 5 درصد است. یکی از شرکتهای فناوری به اندازه چهار برابر کل شبکههای تاکسیها و آژانسهای کشور خدمات میدهد. در حوزه (VOD)ها یا (Video On Demand) یا به تعبیر غلط تلویزیون اینترنتی، یکی از آنها در سال قبل از آغاز شیوع بیماری کرونا به اندازه سینماهای کشور فروش داشته است. با بررسی اعداد و ارقام اینها متوجه میشویم با بستر بزرگی از اینها رو به رو هستیم.
سطح سه جایی است که کشورهایی مثل ما کمتر به آن توجه کردهاند. در سطح سه کسب و کار همان کسب و کار قدیم هست و فقط ما محصول جدید فناورانه به آن اضافه کردهایم. مثلاً خودروسازی داریم و...
مثلا به آن (GPS) اضافه میکنیم.
احسنت! این یک مزیت رقابتی ایجاد میکند و درآمدها را افزایش میدهد. رقم مربوط به آن عدد بزرگی است. 15 الی 30 درصد تولید ناخالص ملی برخی از کشورها مربوط به اقتصاد دیجیتال در سطح سه است. در ایران از آن عددی درست و حسابی در دسترس نیست و بسیار ناچیز است. باید بر این مقوله تمرکز و به آن ورود کنیم. در کشور ظرفیت بسیار بزرگی داریم. سالانه 36 هزار فارغالتحصیل در رشته کامپیوتر و 24 هزار فارغالتحصیل در رشته الکترونیک داریم. اگر این دو رقم را با هم جمع کنیم 60 هزار فارغالتحصیل رشتههای برق و کامپیوتر داریم. اینها میتوانند مولدان اقتصاد دیجیتال باشند. در بازه پنج ساله این رقم 300 هزار فارغالتحصیل خواهد بود و معادل چند لشکر است. علاوه بر اینها بالغ بر یک میلیون نفر در این حوزه فعالند. ما ظرفیت بسیار بزرگ اشتغالآفرینی در این حوزه داریم و میتوانیم از این ظرفیت در هر یک از سطوح اقتصاد دیجیتال استفاده کنیم. این امر میتواند زمینهساز درآمدزایی و ایجاد درآمدهای ارزی و جلوگیری از خروج ارز از کشور شود، چون خیلی از خدمات خارجی که الان از آنها استفاده میکنیم میتوانیم داخل کشور تولید کنیم.
ضمن اینکه استارتآپهایی که در کشور رشد کردهاند و در این فضا هستند میتوانند در منطقه نفوذ کنند و آنها هم درآمدزاییهای خودشان را داشته باشند، مخصوصاً در بسترهایی در حوزه (VOD)ها، چون زبانمان فارسی است، کشورهای فارسیزبان بیشتر علاقمندند از لحاظ فرهنگی با ما کار کنند و با مشابهات بینالمللی کار نکنند. نمونههای داخلی میتوانند جایگزین شرکتهای غولی در دنیا که به عنوان برندهای این حوزه هستند فعالیت کنند.
البته آن شرکتها تولیدکننده هم هستند. ما الان بیشتر توزیعکننده هستیم و بیشتر در مرحله توزیع هستیم. الان نمونههای داشتهایم که تولید هم کرده باشند.
همینطور است. بایستی این برنامهریزی را برای کشورهای فارسیزبان و کشورهای اطرافمان انجام دهیم. فرهنگ خیلی از کشورهای منطقه با فرهنگ ما مشابهت دارد، نه با فرهنگ غرب و فیلمهای غربی. لذا میتوانیم این بستر را برای آن کشورها آماده کنیم تا به پلتفرمهای در حال رشد بروند و در کشورهایی که با ما مشابهت فرهنگی دارند فعالیتشان را شروع کنند و از این ظرفیت برای درآمدزایی ارزی استفاده کنیم.
با تشکر، جلسهای در باره موضوع دولت الکترونیک از شما طلبکار میشویم تا بحثها را جزئیتر و با اعداد و ارقام جلو ببریم. امیدوارم «راه و چاره»ها بتوانند دریچه کوچکی را به سمت بررسی مسائل اساسی کشور به روی شما مخاطبان عزیز باز کند.