mdi-map-marker صفحه اصلی mdi-chevron-double-left دیگران mdi-chevron-double-left کنترل بانک مرکزی بر بازار ارز، ساخت مسکن، اصلاح بودجه، ... بازگشت
تحلیل وضعیت اقتصادی کشور در گفتگو با دکتر مجید کریمی:

کنترل بانک مرکزی بر بازار ارز، ساخت مسکن، اصلاح بودجه، اصلاح سیستم مالیاتی و غیره به تحریم‌ها ارتباطی نداشت

تا آش همین آش است و کاسه همین کاسه، تا زمانی که موتور نقدینگی این طور روشن است. تا زمانی که کنترل و نظارت بانکی وجود ندارد، تا زمانی که بودجه‌مان این طور غیربهینه است، تا زمانی که هدایت نقدینگی اتفاق نیفتد و تحول سیستم بانکی رخ ندهد، بازار ارز به صورت متشکل نداشته باشیم، سیاست ارزی نداشته باشیم، این مشکلات را خواهیم داشت.
مدت زمان تقریبی مطالعه:20 دقیقه و 21 ثانیه
mdi-calendar28 مهر 1399 - 09:15
mdi-comment 0
mdi-text-subjectمطالب

این روزها ارز در حال رکوردزنی است. امروز قیمت دلار به ۳۱ هزار تومان نزدیک شد و به نظر می‌رسد این روند ادامه پیدا کند. درهمین باب به سراغ دکتر مجید کریمی، دبیرکارگروه بازارهای مالی دولت سایه رفتیم و از وی دربارهٔ بازار ارز و آیندهٔ پیش روی این بازار پرسیدیم.

به گزارش حیات طیبه به نقل از رجانیوز، دکتر مجید کریمی دبیر کارگروه پولی و مالی دولت سایه در گفتگو با پایگاه خبری رجانیوز ضمن بررسی عملکرد بانک مرکزی در حوزه ارزی، در رابطه با موضوع نقدینگی و تاثیر آن بر اقتصاد کشور و راه حل‌های ممکن برای سامان گرفتن شرایط موجود سخن گفت.

به نظر شما آن اتفاقی که لکوموتیو حرکت ارز در سال‌های اخیر بوده و موجب شده که این حرکت به‌شدت افسارگسیخته باشد، چیست؟

ما در کشورمان مسئله‌ای داریم که ام‌المسائل و ام‌المشاکل کل کشور شده است و آن هم بحث تورم، مسائل ارزی و سفته‌بازی‌هایی است که در اقتصاد در جاهای غیرمولد صورت می‌گیرند. بحث کنترل و هدایت نقدینگی مشکلی است که از مقام معظم رهبری گرفته تا اقتصادان‌ها و نظریه‌پردازان و مجریان اقتصادی و دولت و قوه قضاییه و قوه مقننه و خلاصه همه درباره‌اش صحبت می‌کنند، ولی هیچ وقت یک اقدام جدی در مورد آن صورت نگرفته است. به‌نحوی این موتور نقدینگی بی‌حاصل، مشکل‌آفرین شده است.

باید ببینیم که ما چه قرائتی از بحث نقدینگی داریم. بعضی‌ها به این فضا می‌روند که نقدینگی در تئوری‌های اقتصادی به‌معنای ذخیرۀ صددرصدی پول است و یا نرخ ذخیرۀ کامل در سیستم بانکی. یعنی افرادی که پولشان را نه تحت عنوان سرمایه‌گذاری، بلکه به‌عنوان Demand deposit یا پولی که می‌خواهند از روی آن چک صادر کنند و در اقتصاد در روند و فرآیند باشد، می‌گویند که این نباید تبدیل به تسهیلات بشود، بلکه باید کاملاً حفظ بشود و سپرده‌های دیگری که سپرده سرمایه‌گذاری هستند، محل اعطای تسهیلات باشند. تازه وقتی هم که این موارد پولی تبدیل به تسهیلات می‌شوند، کسی که سپرده‌گذار بوده، اولاً دیگر سپرده‌گذار نیست، بلکه سرمایه‌گذار است و پولش باید در چرخۀ واقعی اقتصاد بیفتد، نرخ بازدهی واقعی پیدا کند و بعد سهم سرمایه به آن افراد داده بشود.

تلقی اینها این است که بانک هم باید یک شبه‌شرکت سرمایه‌گذاری باشد و پولی که تحت عنوان Demand deposit تبدیل به پول و سپرده و ضریب فزاینده روی آن بار نشود که خلق پول توسط سیستم بانکی اتفاق بیفتد.

این یک نظر است. اما نکته‌ای که در رابطه با این نظر وجود دارد این است که تقریباً اقدام عملی مؤثری در دنیا از ۱۹۳۰ به بعد، که بسیاری از اقتصاددان‌های دنیا در مواجهه با بحران‌های اقتصادی به آن اشاره کرده‌اند، وجود نداشته است. اما به هر حال این رشد نقدینگی بی‌حاصل که اصلاً به‌هیچ‌وجه قابل‌مقایسه با نرخ متغیرهای واقعی اقتصادی نیست، در هیچ کشور دیگری هم وجود ندارد. آنها درست است که نرخ ذخیرۀ جزئی در سیستم بانکی‌شان دارند، ولی معضلاتی مثل ما هم ندارند.

پس در اینجا این مسئله پیش می‌آید که اگر هم این مدل ایده‌الی است، ولی در واقعیت سخت است که به این سمت برویم، بهتر است که هدایت نقدینگی اتفاق بیفتد. هدایت نقدینگی هم از طریق سیاست‌های کنترلی دولت با بانک مرکزی است. اینکه گفته می‌شود بر برخی از سپرده‌ها مالیات قرار بدهید. به برخی از تراکنش‌ها مالیات وجود داشته باشد یا اینکه اسناد و مدارک مربوط به جریان نقدینگی کنترل بشود. سرعت گردش پول مورد رصد و کنترل قرار بگیرد و مباحثی از این قبیل و چیزهای دیگری که به هر حال نمونه‌های زیادی هم در دنیا دارد این است که مثلاً می‌گویند ما به هر حال نباید بگوییم…

ما معمولاً می‌گوییم که بانک‌ها با پول چه کار کرده‌اند؟ در اینجا هیچ وقت نمی‌گوییم کدام بانک؟ چه نوع بانکی؟ آیا هر بانکی باید شبیه یک سوپرمارکت مالی عمل کند یا هرکدام باید تخصص داشته باشد. مثلاً مثل مغازه‌ای که تخصص آن پوشاک مردانه است یا یکی که تخصص آن پوشاک زنانه یا بچگانه است؟ بازار اینها هم کاملاً با یکدیگر متفاوت‌اند. مثلاً شما اگر بخواهید بروید پوشاک بچگانه بگیرید، بازارش کاملاً مشخص است و یک عده متخصص این حوزه وجود دارد و هرکسی نمی‌تواند هر اقدام و هر عملیاتی را انجام بدهد.

در سیستم بانکی دنیا هم همین اتفاق افتاده و اجازه نمی‌دهند هر بانکی هر کاری را انجام بدهد و مثلاً یک بانک توسعه‌ای کاملاً متفاوت از یک Commercial Bank است. بانک تخصصی کاملاً متفاوت از این قضیه است. یعنی در واقع فرآیند تجهیز منابع و تخصیص منابعشان کاملاً مشخص و متفاوت از همدیگر تعریف شده است و تحت همین قاعده و تحت آن نظارت Authority بانکی و مالی که در اکثر مواقع بانک مرکزی است قرار می‌گیرند، چون در بعضی از جاها بانک مرکزی این مأموریت را به عهده ندارد و به‌عهدۀ مقام ناظر دیگری است که به هر حال او نظارت و کنترلش را دارد.

ما به‌رغم طرح تحولات بانکی، بحث لایحه، بحثی را که طرح مجلس بوده و داریم، در اینها فقط اشاراتی به این موارد شده، اما هیچ وقت عزم و اراده‌ای برای تحقق چنین تغییر و تحولاتی در کشور و در ساختار سیستم بانکی کشور وجود نداشته است.هیچ وقت عزم و اراده‌ای برای تحقق چنین تغییر و تحولاتی در کشور و در ساختار سیستم بانکی کشور وجود نداشته است تا وقتی که این سیستم می‌خواهد به همین نحو اداره و کنترل بشود، ما با این مشکلات دست و پنجه نرم می‌کنیم. ربطی هم به این ندارد که امروز تحریم هستیم یا نیستیم. دیروز نفت داشتیم و امروز نفت نداریم. می‌بینیم از سال ۵۴ تا حالا به‌طور متوسط بین ۲۵ تا ۲۸ درصد خلق پول داشته‌ایم و در واقع نرخ رشد خلق پول در سیستم و شبکه بانکی ما این میزان بوده است. بعد به متغیرهای اقتصادی نگاه می‌کنیم و می‌بینیم که متأسفانه در این قسمت هم اتفاق جالب و خوبی نیفتاده است.

نکتۀ بعدی بودجۀ دولت است. با اصلاح ساختار بودجه دولت، چیزی که مقام معظم رهبری می‌گویند، امروز مجلس دارد می‌گوید، قبلاً خود دولت می‌گفته و خواسته‌اند که این اتفاقات بیفتد، هیچ تغییر ماهوی‌ای در این جریان اتفاق نمی‌افتد. نمونه‌اش اینکه با این همه تأکید و فرمایشاتی که آقا در سال ۹۸ داشتند، شاهد اتفاق خاصی در سیستم بودجه‌بندی کشور نیستیم.

در رابطه با ساختار بودجۀ دولت بحث مدیریت بدهی‌های دولت اهمیت زیادی دارد. آقای طیب‌نیا از سال ۹۴ در وزارت اقتصاد دفتری را ایجاد کرد، ولی آن مدیریت بدهی و دفتر مدیریت بدهی‌ای که در ساختار اقتصادی و سیاست‌های مالی و سیاست مدیریت بدهی و تحولات دولت که یک ادبیات جدیدی در دنیا دارد و دولت‌ها دارند براساس آن ساختار و سیستم عمل می‌کنند، وجود ندارد و نتوانسته‌ایم در این قسمت هم کار و اقدام عملی جدی انجام بدهیم.

کسانی که در این دولت مسئولیت داشتند، چه کسانی بودند؟ همین کسانی هستند که به هر حال لیبرال‌تر از لیبرال‌ها بودند. همگی خارج درس خوانده بودند و ادعایشان این بود که اقتصاددان هستند و اقتصاد خوانده‌اند و دولت‌های قبلی را متهم می‌کردند که شما بی‌سواد هستید.

خود رییس‌جمهور دارد دیگران را متهم می‌کند که بی‌سواد بودند و اقتصاددان نبودند. این همه آدمی که داعیۀ اقتصاددانستن دارند و می‌خواهند طبق همان ساختار و مدل… یک مطالعه تطبیقی از جاهایی که جزو آمال و آرزوهایشان است داشته باشند، چه اتحادیه اروپا، چه آلمان و چه انگلیس‌اش هیچ‌کدامشان این‌گونه عمل نمی‌کنند و آقایانی که به هر حال ادعای اقتصاددان‌بودن داشتند، در آن جهت هم پیش نرفته‌اند. پس ساختار بودجه دولت هم همین آش است همین کاسه که به هر حال اتفاقی در آن نمی‌افتد. مشکلات و اساس مسائل بنیادی این است که به هر حال یک قسمت از تبعاتش هم مشکلات ارزی کشور می‌شود.

حالا به حال حاضر برگردیم و به نوسانات ارز این روزها اشاره کنیم و ببینیم بانک مرکزی چه کار می‌کند. آقای همتی که آمد دو سه اقدام خوب انجام داد. یکی از اقدامات خوبش اعمال محدودیت‌هایی روی تراکنش‌های بانکی بود. مسئلۀ دیگری که با کمی ترس و لرز انجام داد و متأسفانه هنوز جایگاه بایسته و شایسته آن مشخص نیست، پیشنهاد بازار متشکل ارزی بود.

ایده‌آلی که در این بازار می‌توانست اتفاق بیفتد این بود که چه در بحث اسکناس و چه در بحث حواله، یعنی کارهایی که امروز در حول‌وحوش نیما دارد اتفاق می‌افتد، بیاید و در این بازار متشکل ارزی متشکل بشود، برای اینکه ابزارهای مبتنی در درون ارز هم در این بازار تهیه و طراحی و تدوین بشود. یعنی یک بورس متشکل ارزی در درون آن به وجود بیاید.کارهایی که امروز در حول‌وحوش نیما دارد اتفاق می‌افتد، می‌توانست بیاید و در این بازار متشکل ارزی متشکل بشود این بازار به‌صورت آزمایشی است و هنوز هم به‌صورت رسمی، این بازار را معرفی نکرده‌اند.

از هفته پیش شاهد هستیم که در تلویزیون و در ۲۰:۳۰ به صورت رسمی این بازار را معرفی کرد که بازار رسمی جایی است که صراف‌ها که به‌عنوان کارگزار هستند در آن به مبادلۀ اسکناس و دلار و یورو می‌پردازند و بانک مرکزی هم سیاست‌های مداخلاتی ارزی خود را از طریق صرافی‌های این بازار انجام می‌دهد و لذا تعریفش کردند. این بازار اگر بزرگ و متشکل بشود و گواهی‌های مثلاً سپرده یورویی… چیزی که آقای همتی واقعاً نمی‌داند چه اتفاقی می‌افتد.

حرف‌های خوب و ایده‌های خوبی را مطرح می‌کند و بعد یکمرتبه کنار گذاشته می‌شود. مثلاً مطرح کردند گواهی سپرده یورویی که به‌زودی وارد بازار می‌شود. مسئله‌اش چه بود؟ این می‌گفت من در واقع چیزی را به مردم بدهم که قابلیت خرید و فروش در بازار ثانوی را هم داشته باشد، معادل ارزی هم برای مردم باشد و در زمان سررسیدش هم اگر خواستند، فیزیک ارز را تحویلشان می‌دهم.

ولی در این بازار ثانویه براساس قیمت  Underlying asset یعنی در واقع همان ارز، یورو یا دلار، در بازار مبادله می‌شود و افراد هم براساس تورم و نااطمینانی‌ای که در بازار وجود دارد، می‌توانند خود را ایمن کنند و حمله به سمت اختلاس ارز در بازارهای غیرمتشکل و غیرقابل نظارت و غیرقابل کنترل وجود نداشته باشد که این اتفاق نیفتاده. یعنی در واقع باید ابزارهای مبتنی بر ارز که شبیه FOREX (foreign exchange market) است با حفظ مبانی شرعی، این ابزار می‌تواند customize بشود و همۀ مردم و نه فقط صراف‌ها این فرصت را داشته باشند که بیایند و در این بازار سرمایه‌گذاری و مبادله کنند و به شکلی این نااطمینانی و بی‌اعتمادی نسبت به ارز ملی که داریم تخلیه بشود.

در پرانتز عرض می‌کنم که بازار سرمایه درست است که بعضی از سهم‌هایش حباب‌گونه افزایش پیدا می‌کرد، ولی این جور زمین زدن بازار سرمایه به این شکل، خودش یکی از عواملی بود که اختلالات بازار ارز را جدی کرد. خیلی از اقتصاددان‌هایی که ادعای درس خواندن در خارج از کشور را هم دارند، آمدند و صغری کبراهایی چیدند و استدلال‌هایی کردند که این بازار باید بریزد. از طرفی مردم را بدبخت و بیچاره کردند و سرمایه‌هایشان از بین رفت که یک طرف قضیه است.

یکی از استدلال‌هایشان این بود که این می‌تواند منجر به تورم بشود و به هر حال آقای رییس‌جمهور، آقای همتی و بانک مرکزی را مجاب کردند که حمایت از بازار سرمایه اتفاق نیفتد و متأسفانه این اتفاق افتاد و پرسش این است که آیا آثار تورمی آن بازار بیشتر بود یا اینکه مردم ترسیدند و پول‌های خودشان را از بازار خارج کردند و به سمت ارز هجوم بردند؟ این مقایسه الان کاملاً جلوی روی ما هست و این افراد در ازای خراب کردن آن بازار باعث شدند که این اتفاق در این طرف بیفتد.

نکته‌ای که وجود دارد این است که اگر در اقتصاد ما ابزار کافی برای سرمایه‌گذاران و کسانی که نسبت به ثبات اقتصادی در آینده بی‌اعتماد شده‌اند، بخواهند به این شکل پولشان را تبدیل به دارایی کنند، در اقتصاد ما وجود ندارد. یکی از این ابزارها می‌تواند ابزارهای مبتنی بر ارز باشد که این وظیفه این بازار متشکل ارزی و توسعه این بازار است و انتظار می‌رود که چه به لحاظ حقوقی، چه به لحاظ ساختاری و چه به لحاظ اجرایی و عملیاتی، این بازار کمی جایگاه پیدا کند و مثل بورس‌هایی که در بازار سرمایه وجود دارند، این طرف هم اینها توسعه پیدا کنند و منجر به افزایش ابزار سرمایه‌گذاری در اقتصاد بشود.

این انفات باید بیفتند، چه در بورس‌های خودمان که زمینش زدند و آدم بعضی از مواقع بوی خیانت را هم احساس می‌کند که به صورت دستوری این اتفاق افتاد. درست است که نباید آن حجم هر روز افزایش پیدا کند و این جور سریع خودش را به شاخص ۲ میلیون برساند، ولی این‌جور زمین زدن بازار سرمایه و از بین بردن اعتماد مردم نسبت به بازار سرمایه جای تأمل دارد.

به‌اعتقاد من تنها  عاملی که در حال حاضر می‌تواند کمک کند که در همین شرایط تحریم، اقتصاد از این وضعیت بیرون بیاید و خودش را جمع و جور کند، همین بازار سرمایه است که متأسفانه اعتماد مردم به آن کم شده است، چون خوب عمل نشد. امیدواریم که اعتماد مردم برگردد و این ابزار در مورد این بازار توسعه پیدا کند و خود همین می‌تواند کمک کند که ثبات اقتصادی به‌خصوص در زمینه ارز رخ بدهد. البته بعضی از ملاحظات باید در آن رعایت شوند. بورس ارز هم همین طور است. باید ابزار مبتنی بر ارز به وجود بیایند و بورس دارایی‌های مبتنی بر ارز گسترش و توسعه پیدا کنند. این هم چند محور دیگری که عرض کردم.

اما اینکه بانک مرکزی با این تصمیم جدیدش و با این حجم زیادی که قرار شده بیاید و در بازار متشکل عرضه و سعی کند که به این شکل بازار را کنترل کند. یکی دو ماه پیش اتفاقی افتاد و آن هم اینکه بانک مرکزی تزریق ارز خودش را در بازار متشکل انجام داد. به این ترتیب هر چه ارز وارد بازار متشکل می‌شد، خریداری می‌شد و با یک  arbitrage در بازار غیرمتشکل با آن صفی که جلوی صرافی‌ها به وجود آمد، فروخته می‌شد. یک arbitrage یعنی تفاوت قیمت بین این دو بازار بود.

بانک مرکزی از آن تجربه درس گرفت، اما متأسفانه درس گرفتنش باز نشد که به نتیجه برسد. گفت که من باید هماهنگ با حرکت بازار متشکل، مداخله‌ای در بازار ارز داشته باشم.بانک مرکزی از آن تجربه درس گرفت، اما متأسفانه باز نشد که به نتیجه برسد یعنی اگر مثلاً قیمت ۲۹ تومان است، در بازار یکمرتبه آن را ۲۸ نزنم، بلکه با بازار پیش بروم و اگر کسی در بازار غیرمتشکل یک کمی بیشتر از این تقاضا داد، من هم ۲۹ را بکنم ۳۰ تومان. نتیجه این شد که هیچ کدام از صراف‌ها نخریدند. فکر میکنم بیشتر از ۵/۱ میلیون دلار بود. دقیق یادم نیست و فردای روزی که این مطلب را اعلام کردند معامله‌ای انجام نشد و هیچ‌کس نخرید.

پس از آن طرف می‌گفت وقتی من زیر قیمت می‌گذارم همه می‌خرند و چون نمی‌توانم کنترل کنم، تفاوت قیمت در بازار غیرمتشکل باعث می‌شود که جلوی صرافی‌ها صف به وجود بیاید و از این طرف هم این جریان اتفاق بیفتد. نکته دیگری که وجود دارد، صرافی‌ای که نمی‌خرد و استقبال نشد، استدلالش این بود که من این را بخرم، با این قیمتی که شما دارید با هماهنگی با بازار می‌دهید، من این را به چه قیمتی بفروشم، به‌خصوص که بانک مرکزی هم صراف‌ها را الزام کرده که دلاری را که می‌گیرند باید در عرض سه روز بفروشند. این طرف قضیه باید دلار را سه روزه بفروشد و طبیعتاً صراف از این طرح استقبال نکرد و نمی‌کند. پس به نظر می‌رسد که این سیاست هم با مشکل روبرو شده است.

اما به نظر من چه کار می‌شود کرد؟ البته این به هر حال نیاز دارد که دوستان بانک مرکزی هم در موردش فکر کنند. یک بحثی هست. این را هم در پرانتز عرض کنم. فرض کنیم که پشت این ماجرا نه اقتصاد سیاسی‌ای وجود دارد و نه تعمدی در این جریان هست و این  تحلیل‌هایی که بنده مثلاً در عدم توافق بانک مرکزی نسبت به کنترل ارز و اینها خدمت شما عرض کردم، نیست و باید این را سیاسی تحلیل کنیم. من به این قسمت جریان کاری ندارم. شاید ته ذهنم هم این باشد که به هر حال شاید تعمدی وجود دارد.

اگر من بخواهم درباره بازار ارز پیشنهادی بدهم، غیر از بازار غیرمتشکل بازاری داریم تحت عنوان بازار فردایی که همان ابزار مالی Forward روی ارز است که روی سایر بازارهای over the counter  دنیا هم  وجود دارد. بازار فردایی یکی از ابزارهایی است که می‌تواند در بازار متشکل به وجود بیاید و بانک مرکزی نسبت به آن Position بگیرد. یعنی علاوه بر تزریق ارز به بازار می‌آید و Position فروش می‌گیرد که من فردا این قدر دلار را می‌فروشم.

در بازار غیرمتشکل یک سری آدم هستند که سفته‌باز ارز هستند و از تفاوت قیمت‌هایی که در بازار فردایی اتفاق می‌افتد و به صورت غیرمتشکل خیلی قشنگ وجود دارد، سوءاستفاده می‌کنند و همین speculation VH که نسبت به قیمت ارز هست، تشدیدش می‌کنند و نوسانات را افزایش می‌دهند. اگر بخواهیم به صورت Pure اقتصادی به این جریان نگاه کنیم، به نظر من بانک مرکزی باید Position فروش را در بازار متشکل بگیرد. از طرفی همین Position را برای متضرر کردن این آدم‌ها در بازار غیرمتشکل داشته باشد. یعنی نسبت به دلار فردایی، هم Position خرید داشته باشد، هم Position فروش. البته دلار هفتگی و ماهانه و این جور چیزها هم هستند؛بانک مرکزی می‌تواند با متضررکردن سفته‌بازها، یک مقدار بازار را از التهاب بیندازد به نظرم می‌رسد که جا دارد که بانک مرکزی در آنها هم ورود کند.

به‌نظر من مداخله در این بازار و در این دلار فردایی، اگر بانک مرکزی واقعاً عزم‌وجزم این را داشته باشد که نرخ ارز را کنترل کند، می‌تواند با متضرر کردن سفته‌بازها، یک مقدار بازار را از التهاب بیندازد و در عین حال سعی کند که سهم بازار متشکل در بازار ارز را افزایش بدهد، به‌طوری که این نسبت به بازار غیرمتشکل که در واقع Follower بازار متشکل است، Leader بشود.

اگر بخواهیم کمی بحث را به سمت اقتصاد سیاسی ببریم.   فشارها و تحریم‌های اقتصادی سال ۸۹، ۹۰ چندان تفاوتی با حالا نداشت، هر چند در آن سال‌ها شوک شدیدتری وارد اقتصاد شد. اما یک‌سری از رسانه‌ها گران شدن دلار و مسکن و هزینه‌های دیگر را گردن تحریم‌ها می‌اندازند. در حال حاضر شاهد هستیم که قیمت طلا، مسکن، خودرو و اقلام دیگر ده برابر شده و در ۵، ۶ سال گذشته اوج خیلی شدیدی گرفته است، ولی در آن دوره ما شاهد این اتفاق نبودیم و می‌دیدیم که…

مسکن که به آن اشاره کردید، ارز Item مهم و متغیری است که سایر اقلام را هم دارد با خودش بالا می‌کشد. بازار مسکن اما درباره خیلی چیزها می‌توانیم خیلی صریح درباره‌اش صحبت کنیم.

واقعاً یک بخشی مربوط به تحریم است. حالا آقای رییس‌جمهور ما می‌گوید تقصیرها را بیندازید گردن  واشنگتن دی.سی. و این‌جور صحبت می‌کند، آیا ایشان آن زمانی که آمدند و گفتند والله! بالله! مشکل تحریم نیست و اگر من حل این مسائل را نمی‌دانستم پا به عرصۀ انتخابات نمی‌گذاشتم، باید به این فضا برگردیم دیگر؟

بازار مسکن سهم زیادی در هزینه‌های مردم دارد. نسبت به ۶، ۷ سال پیش میزان ساخت و ساز مسکن نصف شده، در صورتی که جمعیت ما افزایش پیدا کرده است. شما در این وضعیت چه انتظاری دارید؟ آقای آخوندی هم که می‌آید و افتخار می‌کند که مسکن مهر را که تعطیل کرده هیچ، مسکن هم نساخته. مسکن ماهش را هم نساخته. یعنی هیچ اتفاقی نیفتاده. در این شرایط، انتظار چیست؟ من که به مسکن نیاز دارم و تقاضایی که در مسکن وجود دارد، باید تأمین بشود.

وقتی که تیشه به بازار مسکن می‌زند و تورم را ایجاد می‌کند و پول مردم بی‌ارزش می‌شود، طبیعتاً دنبال راهکاری می‌گردند که پولشان را در جایی قرار بدهند و خودشان را حفظ کنند. وقتی ابزاری در اقتصاد وجود ندارد، یکی از جاهایی که می‌توانند به‌راحتی با پول‌های خردشان یک کاری انجام بدهند، ارز و طلاست.

نه تنها به نظر می‌رسد که عزمی نیست، بلکه اتفاقاً جریان متفاوت و انگار سعی در خراب کردن وضع است. این سئوال مطرح می‌شود که اگر کشور چهار سال رییس‌جمهور نداشت، اوضاع این‌قدر خراب می‌شد؟ و وضعیت این‌قدر اسفبار می‌شد یا خیر؟ اقتصاد چیزی نیست که بشود تک بعدی به آن پرداخت.

یعنی شما شرایطی را که در حال حاضر بر اقتصاد کشور حاکم است و تفاوت اصلی آن با سال ۸۹ و ۹۰ را در موضوع بی‌عملی و بی‌خاصیتی دولت می‌دانید تا اینکه بیشتر به تحریم‌ها و اقتصاد ارتباط بدهید.

اقداماتی مثل کنترل بانک مرکزی بر بازار ارز، ساخت مسکن، اصلاح بودجه، اصلاح سیستم مالیاتی و… می‌توانست انجام بشود. به تحریم‌ها چه ارتباطی داشت؟ رساندن کشور به جایی که داد مردم دربیاید، آدم را به شک می‌اندازد.رساندن کشور به جایی که داد مردم دربیاید، آدم را به شک می‌اندازد بالاخره یک دیدگاهی وجود دارد که می‌گوید آب خوردن شما را هم با برجام درست می‌کنم و شما دیگر نمی‌روید لوله‌کشی آب را انجام بدهید، بلکه منتظر می‌مانید که برجام اتفاق بیفتد. برجام که اتفاق نمی‌افتد، دستت را می‌بری بالا و دو مرتبه از صلح امام حسن(ع) صحبت می‌کنی، آن هم با قرائت ناپسندت که واقعاً نمی‌دانم چه جوری می‌خواهند جوابگو باشند.

به نظر شما روند افزایش قیمت‌ها تا کجا پیش می‌رود؟ الان قیمت دلار روی ۳۰ هزار تومن است. تا دو سه ماه پیش در مخیله کسی نمی‌گنجید که تا ۳۰ هزار تومن پیش برویم. به نظر شما در دو سه ماه آینده قیمت طلا و دلار چقدر پیش خواهد رفت؟

به‌خاطر همین که فقط براساس متغیرهای اقتصادی نمی‌شود تبیین‌اش کرد و فضاهایی که درباره‌شان صحبت کردیم که انسان را به این نتیجه می‌رساند که یک دست‌هایی پشت پرده هستند، راحت نمی‌شود درباره این صحبت کرد. اما اگر فرض کنیم که اینها وجود ندارد، از نظر بنده همه چیز ما الان به سقف رسیده و انتظار این را داریم که قیمت دلار و طلا بریزد و یا حداقل این افزایش قیمت متوقف بشود. بازار مسکن واقعاً دیگر جا ندارد که از این بالاتر برود. یا باید بریزد و یا دچار تعطیلی و رکود بشود و در همین حد بماند.

یعنی برای حداقل یک‌ماه همین روند را داشته باشیم.

نکته‌ای هم هست. بازار سرمایه ما باید راه بیفتد و حرکت کند. به نظر می‌رسد که بیشتر از این نباید کاهش داشته باشد و شاخص یک میلیون و پانصد، شاید بیشتر از این کاهش نداشته باشد و ما انتظار این را داشته باشیم که شروع به حرکت کند. همین حرکت بازار سرمایه و آمدن نقدینگی به این سمت و برنامه نهادهای حاکمیتی – روی دولت زیاد حساب نمی‌کنیم – برای افزایش عرضه سهامشان در بورس و بورسی شدن این شرکت‌ها ظاهراً باید این قسمت را تحریک کند و باعث شود نقدینگی‌هایی که رفته و زیر این دارایی‌ها قرار گرفته بیرون بیاید و دومرتبه به بازار سرمایه برگردد. چیز دیگری هم که بازار سرمایه را نگران کرده، انتخابات امریکاست و متأسفانه گنده کردن این متغیر در حساب و کتاب‌های بازار و ثبات آن، در حالی که اتفاق خاصی هم نمی‌افتد، ولی این تصور غلط در اذهان هست که این باید رد بشود تا بازار حرکت کند.  

 حالا در رابطه با اینکه دولت به خاطر کسری بودجه‌اش دارد از بازار ارز نوسان می‌گیرد، یعنی قیمت را بالا می‌برد و عرضه می‌کند و وقتی قیمت پایین می‌آید، می‌خرد. صرفاً دولت هم این کار را نمی‌کند و سفته‌بازها هم همین طورند؟

اینکه دولت از این قضیه سوءاستفاده می‌کند یا نه، نیاز به اطلاعات بیشتر و تحلیل پیچیده‌تری دارد. اینکه دولت دارد نوسان‌گیری می‌کند که فلان جا چیز بشود و استفاده کند، به این معنا به نظر من جایگاهی ندارد. ولی افزایش دارایی ارزی دولت نزد بانک مرکزی روی تسویه بدهی‌های دولت با بانک مرکزی اثر می‌گذارد. حتی ممکن است برای دولت به لحاظ ریالی سودی هم حاصل بشود، اما اینکه بگوییم دارد نوسان‌گیری می‌کند، راستش من با فرآیندهای اقتصادی درکش نمی‌کنم. به نظر می‌رسد که این یک صحبت عوامانه است، ولی سوءاستفاده‌هایی می‌کند و اهمیتی برای دولت دارد.

اگر نکتۀ دیگری هست بفرمایید.

تا آش همین آش است و کاسه همین کاسه، تا زمانی که موتور نقدینگی این طور روشن است. تا زمانی که کنترل و نظارت بانکی وجود ندارد، تا زمانی که بودجه‌مان این طور غیربهینه است و کسی همین جوری آنجا نشسته و بودجه می‌نویسد و هر جوری که می‌خواهی به او نشان بدهی، بی‌فایده است و در واقعیت اتفاقی نمی‌افتد؛ تا زمانی که با این مشکلات روبرو هستیم. تا زمانی که هدایت نقدینگی اتفاق نیفتد و تحول سیستم بانکی رخ ندهد؛ بازار ارز به صورت متشکل نداشته باشیم؛ سیاست ارزی نداشته باشیم، این مشکلات را خواهیم داشت.

مثلاً بحث نیما بود. نیما الان مشکل دارد. شما می‌گویید دو نفر همدیگر را می‌شناسند. می‌گوید ریال را الان بده و دلارش در فلان وقت به تو می‌رسد و نمی‌رسد. صادرکنندگان ما هم گاهی بلد نیستند و نیاز دارند که بانک مرکزی کمکشان کند. افرادی هستند که در جابه‌جایی‌های پولی حضور دارند و این اقدامات را انجام می‌دهند، ولی فضا یک کمی انحصاری شده و هزینه‌های مبادلاتی ما را بالا برده است. اجازه می‌دهیم همه کسانی که توانمندی دارند وارد این عرصه بشوند.

فراتر از بانک مرکزی، مثلاً شورای امنیت باید یک مقدار فضا را باز بگذارند که کارگزاران بتوانند به صادرکننده کمک کنند. قاعدتاً باید انتظار داشته باشیم که اتفاقات خوبی رخ بدهند. آن بحث اقتصاد سیاسی هم که سرجایش هست. به هر حال شما برای مسکن هیچ کاری نکردید. وزیری که در عرض شش هفت سال هیچ کاری برای مسکن نکرده و کمبود مسکن قاعدتاً مثل کمبود ارز است و تمام بازارها را به هم می‌زند، چون مردم در این زمینه تقاضا دارند.

با تشکر از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.

پایان
مرجع: رجانیوز
mdi-bookmarkدسته‌بندی: دیگران مجموعۀ کارگروه‌های اقتصادی
mdi-tag-multipleبرچسب‌ها: مهار بازار بازار ارز رشد نقدینگی بانک مرکزی
لینک کوتاهmdi-share-variantاشتراک‌گذاریmdi-printer
مطالب مشابه
سایر مطالب مرتبط را بخوانید
گفت‌وگو
دیدگاه خود را بیان کنید
انصراف ارسال دیدگاه
هنوز دیدگاهی ثبت نشده است.