mdi-map-marker صفحه اصلی mdi-chevron-double-left اخبار mdi-chevron-double-left عوامل‌ترور دانشمندان هسته ای، آمران بمباران دانشگاه تبریز در سال ... بازگشت
مشروح سخنرانی دکتر جلیلی در جمع اساتید دانشگاههای تبریز ۹۴/۳/۲۶

عوامل‌ترور دانشمندان هسته ای، آمران بمباران دانشگاه تبریز در سال ۶۵ هستند

مدت زمان تقریبی مطالعه:21 دقیقه و 5 ثانیه
mdi-calendar01 تیر 1394 - 16:02
mdi-comment 4
mdi-text-subjectمطالب

  بسم الله الرحمن الرحیم.

الحمدالله رب العالمین و صل الله علی سیدنا محمد و آله الطیبین الطاهرین

برای من موجب خوشبختی است که امروز در آستانه روز بسیج اساتید در جمع شما اساتید گرانقدر توفیق حضور پیدا کردم. امیدوارم از این جلسه‌ای که در خدمت شما هستیم و به عنوان یک دانشجو مطالبی را عرض می‌کنم، در مباحثه‌ای که با هم داریم بتوانم استفاده لازم را از محضر شما عزیزان ببرم. ترجیح من هم این است که جلسه ما بیشتر دو طرفه باشد و با نگاه‌ها و دیدگاه‌های شما بیشتر آشنا بشوم و اگر بعضاً یا ملاحظه‌ای هم داشتم با هم مباحثه‌ای داشته باشیم.

استاد بسیجی دو مؤلفه ایمان و عمل صالح را در عرصه دانشگاه در موقع خودش به کار می گیرد و بروز می دهد

من از همین فرصت همزمانی جلسه‌مان با روز بسیج اساتید استفاده بکنم و با طرح این سؤال که اصولاً وقتی که ما از استاد بسیجی یاد می‌کنیم، به این مفهوم چگونه می‌نگریم. به هر حال این خیلی اهمیت دارد که ما برای مفاهیمی که ذکر می‌کنیم یک تعریف روشن و صحیحی در ذهنمان داشته باشیم. با توجه به این که یکی از نمادهای برجسته و بارز استاد بسیجی شهید بزرگوار چمران به عنوان نماد این نگاه است.

شاید خود این نماد دارای بسیاری از تعاریفی که باید در باره این مفهوم بیان بشود باشد. در حد آن چه بنده درک می‌کنم، شاید بهترین تعریف برای یک استاد بسیجی این باشد که آن دو مؤلفه ایمان و عمل صالح را در عرصه دانشگاه در موقع خودش به کار بگیرد. در زمان خودش بروز بدهد. شاید بر همین مبنا است که رسالت هم دانشگاه و هم دانشگاهی، چه استاد و چه دانشجو اهمیت پیدا می‌کند.

با توجه به این که اصولاً آن چه در بیش از سه دهه اخیر در کشور ما رخ داد، یک موضوع اساسی و کیفی در پهنه گیتی مطرح کرد، این بود که انقلابی با ادعاهای بزرگ صورت گرفت. انقلابی که ادعا داشت در باره این که چه بخواهد و چه نخواهد باید خودش تصمیم بگیرد. در باره این که چه انجام بدهد و چه انجام ندهد، خودش باید تصمیم بگیرد. در باره این که چه ارزش‌هایی را داشته باشد و چه ارزش‌هایی را ارزش نداند، خودش تصمیم بگیرد.

انقلاب اسلامی به مثابه یک رویداد تمدنی و فکری

این یک ادعای بزرگ است که دانشگاه در این عرصه یک سهم بزرگی دارد. در تبیین آن، در تولید آن و در حفظ و  ادامه آن. به همین خاطر است که شاید اگر ما از انقلاب اسلامی به عنوان یک رویداد بزرگ، یک رویداد تمدنی، یک رویداد فکری، یک رویداد به اصطلاح پارادایمی یاد می‌کنیم.

انقلاب اسلامی ایران تنها یک تغییر سیاسی در عرصه نظام حکومتی نبوده است

 این فقط یک تغییر سیاسی در عرصه یک نظام حکومتی نبوده است که نظامی برود و نظام دیگری بیاید و به همین بسنده بشود. نه. یک حرکت بزرگ بوده. یک حرکتی بود که خودش را با چنین ادعایی مطرح کرد. طبیعی است که کسانی که این را برنمی‌تافتند بر مبنای محاسباتی که برای مقابله با آن داشتند حرکت‌هایی را شکل دادند. حرکت‌هایی را در در عرصه‌های مختلف. من این را چند بار عرض کرده‌ام. شاید از اولین گزینه‌های آنها این بود که خواستند تقابل با این حرکت را با یک حرکت سخت‌افزاری، آن هم از شکل جنگ‌افزاری‌اش شکل بدهند و شکل دادند.

امروز زور و تزویر در مناسبات شورای امنیت و سازمان ملل حکم فرماست

عرض من این است که یک مناسباتی را در عرصه جهان درست کرده‌اند. در همین سال دو هزار و پانزده. یک انحصاراتی را شکل داده‌اند. در همین موضوع هسته‌ای همین ان ‌پی‌تی که ما امروز بیان می‌کنیم. بند یک و دوی آن این است که این چند قدرت باید سلاح هسته‌ای داشته باشند و بقیه نباید داشته باشند. به صراحت بیان می‌کنند که این چند قدرت باید امتیاز وتو داشته باشند و کس دیگری نداشته باشد. این مناسبات همین سال دو هزار و پانزده است. شما می‌بینید، بیش از دو ماه است که یک کشوری به یک کشور دیگر حمله می‌کند. این را همه ما شاهد هستیم. این را دیگر تاریخ نمی‌گوییم. حتی تاریخ یک سال گذشته را نمی‌گویم. همین بحث امروز را می‌گوییم. شصت روز مردم بیگناه را بمباران بکند و بکشد. همه کار انجام بدهد.

او شکایت می‌کند و همین‌ها به نفع ظالم قطعنامه می‌دهند. چرا. چون منافعشان ایجاب می‌کند. الآن اگر ما بگوییم یازده سپتامبر، همه بدون یک لحظه فکر به ذهنشان متبادر می‌شود که بله. یازده سپتامبر یک حمله‌ای شد. فلان شد و آن وقایع اتفاق افتاد اما اگر ما بگوییم چند سال قبل از یازده سپتامبر در کمتر از سه ماه در یک کشور کوچک آفریقایی بیش از یک میلیون نفر انسان کشته شدند و یک قطعنامه از شورای امنیت صادر نشد.

شاید خیلی از ماها هم اسم این کشور را ندانیم. بگوییم کدام کشور. کِی بوده. عجب. کی بوده. می‌گوییم در سه ماه یک میلیون نفر کشته شدند. چرا. آقای بلر که آن زمان نخست وزیر انگلیس بود. از او سؤال می‌کنند. می‌گویند یک میلیون نفر کشته شد و شورای امنیت حتی یک بیانیه نداد. می‌گوید بله. کار بدی شد. اگر دوباره تکرار بشود سعی می‌کنیم حتماً یک بیانیه بدهیم. این عین اظهاراتش است. این آن مناسباتی است که شکل گرفته.

فکت شیت آمریکایی نمود بارز برگشت به افکار قرون وسطی

­­اگر شما می‌بینید که یک حرکتی در مقابله با این صورت می‌گیرد. یک دفعه پدیده‌ای ظهور پیدا می‌کند که حرف می‌زند. مدعی است. می‌گوید من حرف خودم را دارم. ارزش‌های خودم را دارم. انتخاب خودم را دارم. من اجازه نمی‌دهم یک کسی از آن سر دنیا بخواهد راجع به دانشگاه من تصمیم بگیرد که چه چیزی مطالعه بشود و چه چیزی مطالعه نشود. تحقیق و توسعه باشد یا نباشد. آن مناسباتی که امروز کسانی که ادعای مدرنیته بلکه پست مدرن دارند، از دوران قرون وسطی بدتر است.

شما فک‌شیت آمریکایی‌ها را بخوانید. می‌گوید ما باید درباره برنامه و دامنه تحقیق و توسعه در فلان رشته نظر بدهیم. باید به صورت دوجانبه اول با ما توافق گرفته شود. چرا. بر چه مبنایی. این آن نگاه استکباری است. امروز چه کسانی دارند این نگاه را دنبال می‌کنند. همان کسانی که همان گزینه نظامی را دنبال می‌کردند. همان کسانی که بدترین فشارها را علیه ملت ما به کار بردند. همان کسانی که یک روزی سلاح شیمیایی به صدام می‌دادند. همان کسانی که یک روز موشک و هواپیما در اختیار صدام قرار می‌دادند. امروز همان پشت میز گفتگو نشسته و حالا می‌خواهد از طرق دیگر فشارهای خودش را دنبال بکند. این آن نگاهی است که وجود دارد.

آنهایی که دانشگاه تبریز را در سال 65 بمباران کردند و اساتیدش را به شهادت رساندند امروز دانشمندان هسته ای ما را ترور می کنند

امروز چه کسانی شهید شهریاری را هدف قرار می‌دهند. شهید احمدی روشن را هدف قرار می‌دهند. علیمحمدی و رضایی‌نژاد را هدف قرار می‌دهند. چه کسانی دانشمندان ما را ترور می‌کنند. همان کسانی که آمدند دانشگاه تبریز را در سال 65 بمباران کردند و اساتیدش را به شهادت رساندند. مگر نبود. مگر غیر از این است. این یک بحثی نیست که بگوییم ظاهراً اینها دچار سوءتفاهم شدند و دچار بی‌اعتمادی شدند. این که روشن است. همان کسانی که آن روز سلاح شیمیایی را می‌دادند، امروز سلاح تحریم را به دست گرفته‌اند.

یک تفکری پیدا شده که می‌گوید من از دانشگاه دفاع می‌کنم و اجازه نمی‌دهم یک کسی در هزاران کیلومتر آن طرفتر بخواهد راجع به دانشگاه من تصمیم بگیرد. مقاومت می‌کند. می‌ایستد. شاید این مطرح بشود که خب خیلی‌ها ایستادند. مهم همین جا است. آنها هم از همین نگران هستند که می‌بینند این از یک جنس دیگر است. این تنها نمی‌ایستد. تنها مقاومت نمی‌کند، پیشرفت هم می‌کند. این اذعان خود آنها است که بیان می‌کنند شما فقط مقاومت نکردید، پیشرفت هم کردید. فقط پیشرفت نکردید، تکثیر شدید. این برای بقیه الگو شد.

یک تمدن و اندیشه جدید با پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام (ره) به ظهور رسید

او می‌فهمد که امروز دارد چه جریانی شکل می‌گیرد. این که مقام معظم رهبری در چهارده خرداد امسال فرمودند افق این نگاه، نگاهی که امام بزرگوار ما پرچمش را در این کشور بلند کرد، یک افق بلند مدت است. نگاه تمدن‌سازی است. او می‌فهمد که دارد یک تمدن جدید شکل می‌گیرد. یک تمدن جدید آمده و در برابرش ایستاده. او می‌فهمد که این از جنس سایر تمدن‌ها نیست. از جنس سایر قدرت‌ها نیست که

اجْتُثَّتْ مِن فَوْقِ الأَرْضِ مَا لَهَا مِن قَرَارٍ

یک شجره خبیثه‌ای مثل مارکسیم نیست که چند صباحی بیاید و نتواند ریشه داشته باشد. می‌فهمد یک اندیشه قوی آمده شکل گرفته. آمده و دارد خودش را بروز می‌دهد.

آمریکا همواره از یک منطق استکباری در برابر ایران استفاده کرده است

خب چه می‌کند. من می‌خواهم این جا را خدمت شما عزیزان عرض بکنم. عرض کردم. آنها آن چه که در توان داشتند به کار گرفتند. این که گفته می‌شود هسته‌ای و فلان. حالا من در مورد هسته‌ای هم توضیحاتی را عرض خواهم کرد. این که آمریکا فقط در یک سال سی و نه بار بیان می‌کند که نباید خط لوله گاز از ایران بگذرد. از توی لوله گاز مثلاً بمب در می‌آید. چرا سی و نه بار با عبور خط لوله گاز از ایران مخالفت می‌کنند. شما سابقه رفتاری که در همین موضوع هسته‌ای داشته است را ببینید. من این بحث را عرض خواهم کرد. چرا امروز گفته می‌شود ما به آمریکا بی‌اعتماد هستیم. چون یک منطق استکباری پشتش است. این یک توهم نیست. این یک تجربه تاریخی است. برخی در این کشور می‌گویند خب یک سری شعارهای تند ما بود و آنها هم دچار سوءظن شدند و بی‌اعتماد شدند. در دوران قاجار و پهلوی که این قدرتهای استکباری آمدند و در این جا مطامع خودشان را دنبال می‌کردند و کشور را تقسیم می‌کردند. آن موقع هم شعار تند داده می‌شد؟ در بیست و هشت مرداد که به اینها اعتماد کردند. چرا آمدند کودتا کردند. در حمایت از شاه و رژیم صدام چه بود و سایر کشورها.

سیر تجربه مذاکرات هسته ای و بی اعتمادی به آمریکا

شما می‌بینید که در همین موضوع هسته‌ای. من برای شما چندتا مثال بزنم که ببینید آیا می‌شود به دشمنی که این گونه طراحی می‌کند اعتماد کرد یا نه. اولینش همین نیروگاه اتمی بوشهر بود. این نیروگاه وجود داشت. خود اینها آمده بودند و یک قرارداد بسته بودند. این که فقط تولید برق بود. فقط قرار بود سوخت آن سوخت هسته‌ای باشد. یک تغییر نظام دیکتاتوری به نظام مردم‌سالاری دینی بود. چرا آمدند این قرارداد را لغو کردند. نه تنها آن را لغو کردند بلکه وقتی یک کشور دیگری گفت من حاضر هستم این را بسازم، چندین دور رفتند با او مذاکره کردند که مانع این بشوند که او بیاید برای شما نیروگاه اتمی بسازد. این قضیه بود یا نبود. چرا. آن زمان که ایران هیچ تحقیقاتی نداشت.

دوم در زمانی که همین‌ها گفتند نه، بی‌اعتمادی اوجود دارد. برای این که اعتمادسازی بشود، در سال هشتاد و دو و هشتاد و سه یک توافقی شد. در توافق هم آمده بود تعلیق داوطلبانه برخی از فعالیت‌ها. همین دوستان در سال هشتاد و دو انجام دادند. قرار بود این موقت باشد. خود آنها هم قبول کردند که این تعلیق داوطلبانه و موقت است. بعد چه کار کردند. آمدند به صراحت بیان کردند این تعلیق موقت را که قرار بود چند ماهه باشد، دو سال و نیم طول کشید. بعد در پایانش چه گفتند. گفتند حالا شما باید این تعلیق را به تعطیل تبدیل بکنید و بعد تخریب. وقتی که این پذیرفته نشد. در آذر ماه هشتاد و دو گفتند مگر نمی‌گویند تعلیق داوطلبانه. داوطلبانه موقت هم بود. دو ماه، سه ماه، یک سال، دو سال، دو سال و نیم. حالا ما می‌خواهیم این را برداریم. این جا اولین قطعنامه شورای امنیت صادر شد. چرا قطعنامه را صادر کردند. این منطقشان جالب است. منطق این بود که چرا شما تعلیق داوطلبانه‌ات را ملغی کردی. می‌گویی آقا خودت گفتی داوطلبانه. داوطلبانه از نظر آنها یعنی این که اگر شما داوطلبانه را برداشتید، باید قطعنامه صادر بشود. این که برخی می‌گویند قطعنامه‌هایی صادر شد. دوستان این را بدانند. این جالب است. قطعنامه بعدی که صادر شد برای چه بود. یکی از بحث‌هایی که آن زمان بود همین بود که ما چرا باید برای فعالیت‌های هسته‌ای‌مان با اینها گفتگو بکنیم. به چه دلیل. اگر یک مناسباتی است و برای انرژی هسته‌ای یک سازمانی تحت سازمان ملل تشکیل شده، او بیاید صحبت بکند. اینها گفتند نه. بی‌اعتمادی است. گفتیم موضوعش چیست. برای چه بی‌اعتمادی است. می‌گفتند مسائل خیلی فراوانی بین شما و آژانس وجود دارد. گفتیم ما آن مسائل را حل می‌کنیم. ما عضوان پی‌تی هستیم. اگر اختلاف و مسائلی وجود دارد، ما در چارچوب ام‌پی‌تی با او حل می‌کنیم. ان پی‌تی یک حقوقی را گذاشته و یک تکالیفی را گذاشته. باید توازن باشد. دوستان در جریان هستند. در سال هشتاد و شش یک مدالیته یا چارچوب بین ایران و آژانس تنظیم شد که آقا شما هر چه مسأله دارید بگویید، ما حل می‌کنیم. اینها که می‌گفتند مسائل بیشماری هست. این مسائل شش مسأله شد. به تعبیر آنها گفتند مسائل باقیمانده یا out standing issue   از منظر آژانس شش مسأله بیشتر نیست. ایران گفت حاضر هستیم این شش مسأله را حل بکنیم. آنها گفتند نه. ایران می‌خواهد وقت‌کشی بکند و این بحث‌ها. برای همین آمدند زمان گذاشتند. این باید ظرف هیجده ماه حل بشود. ایران وارد بحث شد و گفت ما اینها را حل می‌کنیم. البته همان جا هم بیان شد این مسائلی که حل می‌شود یک بار برای همیشه است. چون در همان سال‌های قبل، هشتاد و یک و هشتاد و دو اینها هی می‌آمدند ده‌تا مسأله مطرح می‌کردند. بعد از این که تمام می‌شد، دوباره می‌گفتند ده‌تا سؤال جدید داریم. به آنها بیان شد که شما برای یک بار هر آن چه مسأله دارید بگویید تا حل بشود. آنها گفتند شش‌تا مسأله است. بعد هم قرار شد هر یکیش حل بشود و آژانس بگوید حل شده، بعد به سراغ مسأله دوم برویم. اینها که هی می‌گفتند ایران می‌خواهد وقت‌کشی بکند و هیجده ماه وقت قرار دادند، در کمتر از شش ماه هر شش مسأله حل شد. آژانس برای هر شش‌تایش در گزارش به حکام گفت این مسائل حل شده. این جالب است که شما بدانید. آژانس این گزارش را سه اسفند هشتاد و شش اعلام کرد. در گزارش رسمی‌اش آمد که این مسائل حل شده. ایران این مسائل را حل کرده. قطعنامه بعدی شورای امنیت دقیقاً چهارده اسفند هشتاد و شش بود. یعنی ده روز بعد آمد قطعنامه صادر کرد. همین کسی که می‌گفت ما نگران مسائل باقیمانده هستیم. حتی نیامد آبروداری بکند که دو ماه بعد قطعنامه صادر بکنم. می‌گوییم که شش‌تا مسأله حل شده. آن هم نه این که ایران ادعا بکند. خود آژانس که از طرف آنها آمده بود مجبور شد بگوید که بله. آنها دیگر از نظر من مسائل باقیمانده نیست. قطعنامه دوم را آن موقع صادر کردند.  

دشمن می خواهد مردم را در مبارزه دچار تردید کند

چرا آنها اصرار دارند که فردو تعطیل بشود. به صراحت بیان می‌کنند. منطقشان چه است. می‌گویند چون فردو زیر کوه است و اگر بمباران بشود خراب نمی‌شود.

این منطق استکبار است.

این که شما امروز می‌بینید این قدر می‌گویند فردو، فردو. چرا فردو. می‌گویند فردو زیر کوه است و آسیب‌پذیری آن کم است. نمی‌شود خراب کرد. این آن منطق استکباری است که وجود دارد. او می‌داند که این شجره طبیه‌ای که شکل گرفته است، نه با گزینه نظامی و نه با اهرم‌های دیگر نتوانسته آن را از مقابل خودش بردارد. این دارد تُؤتي أُكُلَها كُلَّ حينٍ بِإِذنِ رَبِّها. موفقیت‌های بیشتری دارد. دارد موفقیت‌هایی را به دست می‌آورد. این جا است که او می‌داند. هر صحنه مبارزه‌ای که شکل می‌گیرد، این شما هستید که می‌توانید موفق بشوید. در اصطلاحات راهبردی پیروزی را این طوری تعریف می‌کنند. یعنی این که وقتی یک صحنه تقابلی شکل می‌گیرد، آن که اراده خودش را به دیگری تحمیل بکند. او می‌بیند در صحنه‌های مبارزه‌ای که شکل می‌گیرد، او گفته شاه بماند و ملت ما گفته شاه برود و شاه رفته. او صدام را با هر آن چه داشته تجهیز کرده. امروز ملت ما کجا است و صدام کجا است. او با تمام توان آمده مانع هسته‌ای شدن شما بشود. می‌بینند امروز ملت ما هسته‌ای شده. او اینها را می‌فهمد. لذاست که شما می‌‌بینید یک تلاش جدی دارد برای این که شما را از اصل مبارزه منصرف بکند. چه می‌کند. این که مبارزه را بیهوده نشان بدهد. هزینه‌‌های مبارزه را به رخ بکشد. فواید آن را بپوشاند. امروز تمام تلاش او این است که اصل مبارزه را بیهوده نشان بدهد. مبارزه را پرهزینه و بی‌فایده نشان بدهد تا بتواند ملت را از اصل این مبارزه و این مسیری که ایستاده است و توانسته با آن این موفقیت‌ها را رقم بزند. لذا تمام تلاش او تردید در اصل مبارزه است. ایجاد تردید که ملتی را دچار تردید بکند. این حرکتی است که او امروز دارد به کار می‌گیرد. حرکت دوم او این است که در مبارزه انحراف ایجاد بکند. یعنی اگر می‌بیند با این اندیشه یک دفعه در منطقه شرایطی حاصی می‌شود که رژیم صهیونیستی که هر گاه از آن یاد می‌شد. الآن شما نقشه رژیم صهیونیستی را که ببینید. فلسطین اشغالی را که نگاه می‌کنید. این قسمت را می‌گویند اراضی هزار و نهصد و چهل و هشت. این طرف‌ترش اراضی هزار و نهصد و شصت و هفت. یعنی هر وقت اراده کرده، آمده یک سری مناطق دیگر را اشغال کرده. یک دفعه می‌بینند به دنبال بروز این اندیشه این روند برعکس می‌شود. شکست‌ها است که به او تحمیل می‌شود. می‌گویند شکست جنگ سی و سه روزه، شکست جنگ بیست و دو روزه، شکست جنگ هشت روزه، تا جایی می‌رسد که شما در چند ماه پیش دیدید. تعرضی می‌کند. حزب‌الله لبنان با قدرت توی دهان رژیم صهیونیستی می‌زند و او حتی یک روز هم جواب نمی‌دهد. او می‌فهمد چه اندیشه‌ای شکل گرفته. دوم این است که اگر نتواند اندیشه‌ای را از این مبارزه موفق منصرف بکند، انحراف در مبارزه است. این مبارزه را منحرف بکند. این که شما می‌بینید به نیابت از طرف خودش مزدورانی را می‌فرستد که به اسم بحث‌های قومی، مذهبی، شیعه و سنی می‌آیند کار می‌کنند بر همین مبنا است. او می‌خواهد این را دنبال کند که این مبارزه‌ موفقی که علیه او شکل گرفته را به یک مبارزه در درون جهان اسلام تبدیل بکند. عرضم این است که این آن بحثی است که باید به آن توجه داشت. آن عوامل موفقیت یک کشور، عوامل پیروز‌ی‌های کشور باید به خوبی شناخته شود و به خوبی حفظ بشود و انشاءالله به خوبی دنبال بشود.

   در پایان برخی از اساتید دانشگاه تبریز سوالاتی را مطرح کردند که متن سوال و پاسخ دکتر جلیلی به شرح زیراست.

س: آیا در دولت‌های نهم و دهم که شما بودید، سیاست عزت خدمت مصلحت در سیاست خارجی مراعات شد که شش قطعنامه‌ علیه ما صادر شد. چه پاسخی دارید؟

جلیلی: من تقریباً یک کم توضیح دادم. ببینید، یکی از بحث‌ها این بود که هر یک از این قطعنامه‌ها در چه شرایطی بود. یکی از بحث‌هایی که مهم است، این است که عرض کردم. قطعنامه اول برای این بود که چرا شما این تعلیق داوطلبانه را که خودتان گفته‌ای داوطلبانه، دیگر نمی‌خواهم داوطلبانه ادامه بدهم. این منطق آنها بود. قطعنامه دوم این بود که چرا شما توانستید در غنی‌سازی موفق بشوید که جزو حقوق مصرح در ان پی‌تی است. قطعنامه سوم کی بود. عرض کردم. وقتی که شما همین موفقیت جدی را داشتید در این که هر چه آژانس سؤال داشت را حل کردید. این غیر از این بود که هر چه سؤال داشتید، ما باید حل بکنیم. این طور نبود که بگوییم حرف‌های کلی زده شد. آقا سؤال یک، دو، سه، شش. همه اینها حل شد. ده روز بعد از بیانیه تهران. خود او دوتا کشور را می‌فرستد. می‌گوید بروید این بحث‌ها را انجام بدهید. وقتی که انجام می‌شود قطعنامه بعد را صادر می‌کند. یکی از نکاتی که خواهش من این است دوستان توجه بکنند، این است. بله. در نظامی که او برای خودش تعریف کرده‌است و می‌گوید من می‌خواهم رهبری‌ام در یک قرن آینده حفظ بشود. این هفتاد سال که بوده هیچی، تازه صد سال دیگر هم باید رویش باشد. او حتماً برنمی‌تابد کسانی بخواهند مقاومت بکنند و موفق بشوند. او از ابزار خودش استفاده می‌کند. اما آن تعبیر اساسی که ما داریم، نگاهی وجود دارد که می‌گوید اگر من به یک قدرت لایزال الهی و آن پشتوانه مردمی متصل بشوم، کسی نمی‌تواند آسیب جدی برساند. لن یضروکم الا اذی. آنها نمی‌توانند آسیب جدی برسانند.

س: بسم الله الرحمن الرحیم. بنده از برادران و خواهران معذرت می‌خواهم. اجازه می‌خواهم چند جمله مزاحم بشوم. آقای دکتر، من صحبت کردن در جمع را بلد نیستم ولی هم می‌خواهم از جناب آقای دکتر تشکر می‌کنم. صحبت‌های مفیدی ارائه فرمودند. هم می‌خواهم گلایه بکنم. هم از شما بسیج استادان عزیز و هم از جناب آقای دکتر. آقای دکتر، من می‌خواهم صریح عرض بکنم. این جلساتی که شما تشریف آورده‌اید یا دوستان تشکیل داده‌اند، خیلی مهم و مغتنم است ولی متأسفانه یکی از عیب‌های اساسی این جلسات تشریفاتی بودن است. به نوعی با این وضعیتی که ما داریم آن چنان خروجی‌ای به دست نمی‌آوریم. شما راجع به آمریکا و شیطنت‌ها و استکباری بودن و مستکبر خواندن و دنبال قدرت همیشگی بودن آمریکا صحبت کردید. اینها را همه استادان بلد هستند. خیلی هم بلد هستند. من که نه سر پیاز هستم و نه ته پیاز هستم و محلی هم از اعراب ندارم. در این مملکت هیچی بلد نیستم. سال شصت و سه در صبحگاه مشترک نیروهای نظامی یک سخنرانی کردم. آن وقت دیپلم بودم. الآن نوارش موجود است. همین شیطنت‌ها و مستکبر بودن آمریکا و شوروی و انگلستان را ما آن جا گفتیم. ولی من می‌خواهم اینجا یک اعتراضی به جنابعالی بکنم. در این نوع محافل و در این نوع جلسات اگر بنا است ما یک ساعت صحبت بکنیم که همه استادان و همه کارمندان بلد هستند، یقیناً ما نتیجه مفیدی نخواهیم گرفت. به این جهت بنده خودم شخصاً از این جلسات انتظار دارم مسائلی که در روزنامه‌ها نمی‌خوانیم، مسائلی که در رادیو و تلویزیون نمی‌شنویم، در این جلسات خصوصی مطرح بشود به این جهت انتظار من این است که جنابعالی از اول که آن جا بودید، یکی از عناصر مفید و اول مذاکره‌کنندگان دولت آقای احمدی نژاد بودید. ای کاش این جا مسائل درونی را تبیین می‌کردید و به این سؤال اساسی ما جواب می‌دادید. این برادران، این استادان، ای کارمندان، ما این مذاکرات را انجام بدهیم چه چیزهایی به دست می‌آوریم و اگر انجام ندهیم چه چیزهایی به دست نمی‌آوریم. آیا محاسن و معایب این مذاکرات و امثال اینها چی است. آن واقعیت‌ها و حقایق درونی را که امثال من نمی‌دانند. اگر اینها را می‌گفتید امثال بنده بیشتر بهره‌مند می‌شدیم. من تشکر می‌کنم. زبان‌درازی نکنم.

مبنای گفتگوها دفاع از حقوق ملی/مذاکرات باید عرصه‌ ی دفاع از حقوق ملت باشد

جلیلی: این سؤالی که برادر عزیزمان مطرح فرمودند. شاید همین سؤالی هم که شما فرمودید از نظر بعضی از دوستان از همان مقوله تکرار مکررات باشد. آیا مذاکرات مفید است، نیست. من در باره این سؤال یک توضیح بدهم. ببینید، این که گفته می‌شود مذاکرات مفید است یا نه. ما حتماً وقتی که ادعایی داریم مبنی بر این که حقوقی داریم و آن حقوق حق واقعی ما است، نباید از گفتگو نگران باشیم. اتفاقاً مذاکرات یک عرصه‌ای است برای این که شما بتوانید دفاع از حقوق را به بهترین شکل انجام بدهید و این را به رخ جهانیان بکشید که این حق ما است. این مسائلی که ما داریم و آن چه که ما دنبال می‌کنیم. آن اتهاماتی که می‌زنند چگونه بیهوده و اتهامات بیجا است. این مبنایی است که این گفتگوها باید در آن دنبال بشود.

جمهوری اسلامی ایران نمی‌پذیرد که استثنا باشد/حقوق کمتر و تکالیف بیشتر پذیرفته نیست

ما در مسیری که در عرصه هسته‌ای دنبال می‌کنیم یک حقوقی داریم و یک تکالیفی داریم. آن چه که باید دنبال بشود توازن بین حقوق و تکالیف است. در هر معاهده‌ای همین طور است. شما یک معامله ماشین یا خانه هم که می‌کنید، بین طرفین یک بحث‌هایی وجود دارد. وقتی که ما عضو انپی‌تی شدیم، ام‌پی‌تی برای اعضا یک حقوقی را قرار داده است و یک تکالیفی را قرار داده است. این که آیا شما از این حقوقت دفاع بکنی و روی آن حقوق اصرار بکنید، این وظیفه شما است. هم چنان که شما نباید اجازه بدهید تکالیف بیشتری را بر شما تحمیل بکنند. آن چه که در گفتگوها یک اصل ثابت بوده و هست و باید باشد، این است که جمهوری اسلامی ایران نمی‌پذیرد که استثنا باشد. بخواهد به او یک حقوق کمتر یا تکالیف بیشتری تحمیل بشود.

س: نقش نفوذ سیاسی ایران در منطقه و اثر آن در مذاکرات هسته‌ای را چگونه ارزیابی می‌‌کنید؟

جلیلی: ببینید، این اظهارات ما نیست. این ادعا نیست. عین اظهارات طرف مقابل است. امروز خود همین دشمنان ما می‌گویند مسائل منطقه بدون ایران امکان حل شدن ندارد. خود آنها بیان می‌کنند که ایران امروز به یک قدرت منطقه‌ای تبدیل شده است. خود آنها امروز بیان می‌کنند که اقتدار جمهوری اسلامی ایران امروز بیشتر شده است. من این را عرض کردم. یکی از نویسندگان آمریکایی یکی از بحث‌هایی که چند وقت پیش در یکی از مقالاتش نوشته بود، این بود که مشکلی که ما امروز داریم این است که ایران نه تنها بدون آمریکا بلکه در مبارزه با آمریکا توانسته موفق بشود و پیشرفت بکند. ظهر برادرمان یک مطلبی را از ژاپن نقل کردند. من در تأیید آن فرمایش عرض بکنم. آقای فهمی هویدی، نویسنده مصری یک مقاله‌ای نوشت. می‌گوید سال هفتاد و نه که ایران انقلاب کرد و در برابر آمریکا شد، ما چند ماه قبلش کمپ دیوید را امضا کردیم و متحد آمریکا شدیم. او می‌گوید امروز بعد از سی سال متحد آمریکا شدن ما در خیابان‌های قاهره دو میلیون نفر آدم داریم که در قبرستان‌ها می‌خوابند. ایران امروز دارد ماهواره به هوا می‌فرستد. این آن چیزهایی است که آنها می‌فهمند. آنها می‌فهمند علیرغم همه فشارهایی که وارد کرده‌اند، این موفقیت‌ها حاصل شده. شما ملاحظه می‌فرمایید که فرمودند موضوع ایران هسته‌ای بهانه است. آنها نگران ایران اسلامی هستند بر همین مبنا است. او می‌بیند دارد یک تمدنی شکل می‌گیرد که این موفقیت‌ها را در همه عرصه‌ها برای خودش رقم می‌زند.  

پایان
mdi-bookmarkدسته‌بندی: اخبار
لینک کوتاهmdi-share-variantاشتراک‌گذاریmdi-printer
مطالب مشابه
سایر مطالب مرتبط را بخوانید
گفت‌وگو
دیدگاه خود را بیان کنید
انصراف ارسال دیدگاه دیدگاه‌های ارزشمند شما 4 دیدگاه
حیات طیبه 01 تیر 1394 - 17:03 ارسال پاسخ
عالی بود
به خصوص چگونگی روند اولین قطع نامه علیه ایران
z.h.s bartar 02 تیر 1394 - 17:50 ارسال پاسخ
شما خیلی هدفمندید آقای دکتر...!
حامی شما بودن واقعا افتخاره.....
بهتون افتخار می کنم.
علی 05 تیر 1394 - 17:29 ارسال پاسخ
جالب بود.ولی کاش به قول سوال کننده اخر بیشتر به محتوای درونی هم میپرداختند.و موضوع رو خصوصی تر هم میکردن
حمید 27 مرداد 1394 - 06:57 ارسال پاسخ
شما بهترینین من به شما افتخار میکنم،توی چارچوب حرکت میکنین,۰حرف و ایده خودتونو میزنین وبه ان عمل میکنید.ً.ً.ً.....خیلی عآشقتم