«سؤال دیگری نبود؟» این را سعید جلیلی در دانشگاه یزد پرسید، وقتی به نظر میرسید پس از پنج ساعت گفتوگو پرسشها دیگر ته کشیدهاند. جلیلی جلسه را با یک مقدمۀ چند دقیقهای آغاز کرده بود و سپس تریبون را به دانشجویان واگذاشت تا سر حوصله بپرسند، سر حوصله شنیده شوند و سر حوصله پاسخ بشنوند. این الگوی همۀ #گفتوگوهای_چندساعته چند ماه اخیر در بیرجند و رشت و اصفهان یا در جمع دانشجویان شریف و شاهد است.
تبیین، تحلیل، اقدام سه محور این گفتوگوها بود که هر جا به تناسب هر پرسش گریزی به هر یک زده میشد؛ چه تبیین این غائله، تبیین شرایط کشور یا تبیین شرایط جهان؛ چه فراتر از تبیین، روش تحلیل مثل روش مواجهه با خطاهای سیاسی، روش تحلیل سیاست خارجی و چه حتی روش مواجهۀ درست بنیانی با اندیشهها؛ و چه سؤال پرتکرار این جلسات یعنی «چه باید کرد، چه میتوان کرد» و صحبت از وظیفه و حرکت دانشجویی و حکمت سیاسی امت شاهد، دولت سایه.
برخلاف آنان که نه زبان میفهمند نه زبانشان را میفهمند، حوصله نشان میدهد میتوان گفتوگو کرد، تبیین نشان میدهد میتوان به تفاهم رسید. جدل و یکهبهدو با یک یا دو توئیت ممکن است و سر و ته جلسه را با دو ساعت متلک پرانی میتوان جمع کرد، اما هدف پیش از اقناع، تفاهم است و بیش از اطلاعرسانی، آموزش است؛ آموزش نگریستن به مسائل، به سیاست خارجی؛ فراگیری روش بنیانی قضاوت اندیشهها یا تشخیص وظیفه. «اینها را باید در دبیرستان به ما میآموختند» این واکنشی است که در جمعهای مختلف از زبان برخی دانشجویان در انتهای این #گفتوگوهای_چندساعته شنیده میشد.
محتواها این جلسات را در این پرونده پیگیری کنید یا هشتگ #گفتوگوهای_چندساعته را در پیامرسانها دنبال کنید.